تداوم پیکار رهایی‌بخش با رفقای «پیکارگر»

هدف ابتدایی “پیکارگر” همان چیزی است که این روزها خلقِ در خیابان می‌خواهد: سرنگونی جمهوری اسلامی و آزادی از استبداد حاکم. اما در عین‌حال برای “پیکارگر” اهمیت دارد که دامنه این آزادی را تا آزادی پرولتاریا از ستم سرمایه‌داری نیز گسترده کند

تاج و عمامه در آتش از پل خیابان جلال آل‌احمد

«آفتابکاران» امروز پارچه‌ای را با طرح تاج و عمامه در آتش سطل زباله و شعار «مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر» از پل هوایی جلال آل‌احمد آویخته‌اند. در متن گروه آفتابکاران آمده: صبح‌ها با عزم نبرد برمی‌خیزیم و شب‌ها با رویای انقلاب به خواب می‌رویم

دیوار به دیوار فتح می‌کنیم فردا را

گروه آفتابکاران تعداد زیادی پوستر را در چند محله‌ی تهران به دیوارها زدند. در کنار برخی از این پوسترها دو متن توضیحی کوتاه با عنوان‌های «چرا برانداز نیستیم اما انقلابی هستیم» و «چرا “مرگ بر ستمگر/ چه شاه باشه چه رهبر”؟» نیز بر دیوارها نصب شده است

ژن ژئان ئازادی بر فراز خیابان ستارخان

رفقای آفتابکاران پارچه‌نوشته‌ای را که روی آن به زبان‌های کردی، بلوچی، ترکی، فارسی و عربی شعار «زن زندگی آزادی» نوشته شد بود از پلی در خیابان ستارخان تهران آویختند. این پارچه‌نوشت بیست دقیقه بر جای خود باقی ماند، بیست دقیقه اهتزاز «زن زندگی آزادی»

زن زندگی آزادی و زن زندگی آزادی

روزهای این قیام، روزهای قیام «زن»، «زندگی» و «آزادی» بوده است. شعاری که شهر به شهر رفت و تمام ساختارهای ستم را چنان به لرزه انداخته است که در کنار جوخه‌های سرکوب خیابانی، با «مرد» و «میهن» به جنگ آن آمده‌اند

بیرق نان و آزادی بر فراز شهر

آنها در کلاب‌‎هاوس شب‌نشینی می‌کنند و ما در خیابان خطر می‌کنیم، آنها در ایران‌اینترنشنال حرف می‌زنند و ما بیرقمان را از آسمان اسلام‌آباد می‌آویزیم، آنها توئیت می‌زنند و ما بر دیوارهای شهر نام نان و آزادی و شورا را نقش می‌زنیم

آفتابکاران بازگشت برای آفتاب

بازگشتیم. بازگشتیم تا یادآوری کنیم آفتاب روزی می‌تواند بدمد. آفتاب روزی از دل بذرهایی که امروز مردم فرودست، مردم در حاشیه، مردم اردوی کار و زحمت می‌کارند می‌تواند برآید. بعد از دو سال خاموشی‌ای که به ما در «آفتابکاران» تحمیل شد بازگشتیم

طبقه‌ی متحد و رهایی همه‌گان

بعد از مدتی «شب‌تاب» بازگشته است تا در شرایطی که جلوه‌های گوناگونی از اتحاد طبقاتی کارگران را دیده‌ایم وعده دهد که تنها طبقه‌ی کارگر متحد می‌تواند ریشه‌ی استبداد را از جا برکند، طبقه‌ای که رهایی او موجب رهایی همه‌گان می‌شود

شب‌تاب و تابشِ اداره‌ی شورایی

«شب‌تاب» در همین روزهای کرونایی، در همین کشاکش مرگ و زندگی که هر لحظه در خیابان جاری است بر آرمان رهایی پای می‌فشارد، هم‌دست توده می‌ماند و بر دیوارهای ماتم‌گرفته‌ی شهر نقش خورشید فردا را ترسیم می‌کند: خورشید سرخ فردا

آبانِ خون و خشم

با دار به حمایت سرمایه آمده‌اند، به حمایت موسسه‌های مالی غارتگر. جمهوری‌ای که با ادغام فرودستان در «امت مستضعف» بر تخت نشسته، بعد از تفسیر رهبر عالیجاه از کلمه‌ی مستضعف، بعد از فقرزدایی از کلمه‌ی مستضعف حالا به مستضعف‌کُشی مشغول شده است