کارگر. حسین رنگچی

ترانه‌سرود کارگر. ترانه: الیاس قنواتی/ حسین رنگچی. اجرا: حسین رنگچی. یه پتک آهنی دستوم/ قرار خویش بشکستوم/ سیه رویوم، سیه بختوم/ یه زنده مرده تو رختوم/…/کارگروم کارگر/ نشد کار مو کارگر/ تبر دستم و دار سر/ تو از درد مو زر ببر

در بندِ ناف. شعر و صدای سهند آقایی

دستی به دستِ کنگره می‌بست باد/ مفهومِ جمعِ ساکتِ خورشیدْ ماه/ اصحابِ صُفّه‌اند پای براقِ شهر/ کندو: دهانِ گُل/ شهد: آشیانه‌اش/ پای هزارچشمهٔ مفهومِ دمدمه/ -چون شوخ-/ پیکِ شاعرم،/ خرناس می‌کشم:/ سکّو: براتِ برق/ معجر: رسانه‌ام

ساطور و سرنگ. شعر و صدای احسان حقیقی‌نژاد

در آغاز ما هزارن هزار کَس بودیم/ هزاران هزار و…/ بی‌کَس،/ بر پهنه‌ی خاک و پینه پا گرفتیم و/ کم کم/ کم شدیم/ …/ بر میدان‌های مین، خانه‌های شطرنجی بازی‌مان را نقش زدیم/ لی‌لی‌کنان گذشتیم و…/ کم شدیم

ماشِکافی. شعر و صدای امین خلیلی

میان سکوت درخت‌ها دستی لانه‌ای را/ چیزی را/ ویراند!/ (به شکلی دیگر)/ پاره شد ابرها/ و صدایی شبیه ماه شب را شکافت/ ما از شباهات خود با ما بیرون پرید/ و شکُفتن گل‌های بلوار تاقبستان را/ بازگشته از سفری خاکی-نباتی/ با دهان‌هایی گشوده/ دید

سرود زنانِ راهِ نو

درست در عصر همین هشتم مارس، در حالی که بدن‌ها کبود است و بسیاری روانه‌ی بازداشتگاه شده‌اند سرود «زنانِ راهِ نو» نشان خواهد داد که چیزی تمام نشده است، همه‌چیز هنوز در نقطه‌ی آغاز است

قهرمان‌های ما هنوز آدمند. شعر و صدای علیرضا آدینه

نه فیلم‌های ترسناک نه بانجی جامپینگ نه دریای کوسه‌ها ما ترس‌های ساده‌تری داریم مثل رفتن و ماست خریدن از سر کوچه قدم زدن توی خیابان خردمند وسط نشستن روی صندلی عقب نه کازابلانکا آنا کارنینا نه چشم‌های بازهمیشه بسته ما…

یازده دی. جوانه‌های بهرنگ

«یازده دی» اولین ترانه‌ی گروه «جوانه‌های بهرنگ» است. ترانه‌یی برای شهدای خیزش دی‌ماه به شکل عام و آرمین صادقی، نوجوان سیزده ساله‌یی که در خمینی‌شهر گلوله خورد به شکل خاص. نه از آن دست ترانه‌هایی که عزا می‌گیرد

رود. شعر و صدای سهند آقایی

«رود» شعری است از سهند آقایی که آن را با صدای خودش خوانده است. «نع! کافی اگر بس بود،/ چینه‌های روستا که هیچ،/ عینِ پریدن از پُل‌های هواییِ این شهر/ عبرت به توانِ رهایی در رنج‌های درونی‌ش، مَست/ دلِ آدم غلت خورده بود لای گندم‌ها»

کاوه‌های بی‌کارن در پیراهنِ باد. شعر و صدای سهند آقایی

و گفت: اگر که طاقِ آسمانه آسمان زبان زبانه می‌کشد اگر بلند می‌کند هنوز شبیهِ مه که ماه را و کلمه حرف را و تب که تاب را هلالِ تن بر آبِ نو   از فرشته در کتاب مقدس به…

از خون جوانان وطن لاله دمیده

«از خون جوانان وطن لاله دمیده»، تصنیفی است برای آن روزهایی که عارف قزوینی با درهم شکستن هیولای استبداد با دو چشم خویش دید که خون‌های ریخته شده بر خاک گل داده‌اند، او دیده بود که «انقلاب، جشن توده‌هاست»