در فلاخن سی و چهارم میک آرمسترانگ به چیزی میپردازد که آن را «تسلیم خفتبار رهبری سیریزا در برابر دستور کار ریاضتی یونان و طبقهی حاکم گستردهتر اروپا» میخواند و واکنشهای چپ بینالمللی را در این مورد بررسی کرده است. او سپس به لزوم مشارکت نیروهای انقلابی در جنبشهای عمومی و شرایط و چارچوبهای این مداخله پرداخته و نمونههایی از نحوهی مداخله در احزاب فراگیر چپ را مثال زده است، نمونههای مختلفی که اشکال گوناگونی از مداخله را تجربه کردند و شکستها و پیروزیهایشان. میک آرمسترانگ در فلاخن سی و چهارم ما را به اندیشیدن در این مورد فرامیخواند که نیروهای انقلابی، به ویژه بعد از تجربهی سیریزا، چگونه و به چه شیوهیی با ساختارهایی چون سیریزا و نمونههای مشابه آن ارتباط بگیرند.