در فلاخن پنجاه و چهارم هژیر پلاسچی از سوریهیی مینویسد که در آن پیکار بدنهای واقعی در خیابانهای واقعی نادیده انگاشته شدهاند تا در همدستی دو سمت بازنماییشدهی «جنگ سوریه» نابود شوند. نویسنده از آنچه که به «بهار عربی» موسوم شد آغاز میکند. از ورود دولتها به میدانِ شورشهای مردمی برای اینکه ماهیت آن را تغییر دهند، از تجلیل همزمان پارلمان اروپا و روزنامهی کیهان از «انقلاب فیسبوکی» و از بخشهای نانوشتهی انقلاب. او سپس به سوریه میرسد، آغاز شورش علیه اسد را به یاد میآورد و تلاش میکند وضعیتی را ترسیم کند که طی آن شورش مردم علیه استبداد حکومت سوریه به جنگ گروههای بینادگرای اسلامی با دولت اسد تقلیل یافت، از گزینهی سومی مینویسد که به طور واقعی در سوریه وجود دارد و به رغم سرکوب از جانب دو سمت این «جنگ» هنوز در برابر ارتش سوریه و بنیادگرایان اسلامی مقاومت میکند، و نیز از روژئاوا به عنوان شکل دیگری از ادارهی جامعه که در دل بحران سوریه شکل گرفته است. او سپس منطق مدافعان ائتلاف سوریه/ روسیه/ ایران را میشکافد و آشکار میکند که چگونه این دفاع نه تنها در خدمت محو گزینهی سوم در سوریه قرار میگیرد، بلکه امکان شکل گرفتن گزینهی سوم را در ایران نیز تا اطلاع ثانوی به تعویق میاندازد. در پنجاه و چهارمین فلاخن از انقلاب ناتمامی میخوانیم که در محاصرهی دولت اسد/ سوریه/ سپاه پاسداران از یک سو و ناتو/ عربستان سعودی/ ترکیه/ آمریکا/ گروههای بنیادگرا و «میانهروی» اسلامی در حال نابود شدن است. از پیکاری که دوباره به خیابانها باز خواهد گشت، به خیابانهای واقعی.
فلاخن پنجاه و چهارم را اینجا بخوانید