ما به هم مربوطیم. از معدنچیان سرتاسر انگلستان تا کارگران معدن پلاتین در آفریقای جنوبی تا کارگران معدن مس خاتون‌آباد، استخوان به استخوان خرد شده‌ییم زیر باتوم‌های جلاد. ما به هم مربوطیم از بابی ساندز و فرانسیس هیوز و پاتزی اوهارای ایرلندی در بلوک اچ زندان «لانگ‌کش» تا هولگر ماینز در زندان اشتایم‌هایم آلمان غربیِ آزاد تا هدا صابر خودمان در دره‌ی اوین. ما به هم مربوطیم از نیکلا ساکو و بارتولومه وانزتی، کارگران به دار آویخته شده در ماساچوست آمریکا تا حسینیه‌ی گوهردشت و دهلیزهای اوین تا فرزاد کمانگر و جعفر کاظمی. ما به هم مربوطیم از بابی سیل و پلنگ‌های سیاه تا سعید سلطانپور و چریک فدایی خلق. ما در سحرگاهان هر کجای جهان، در سلول‌های بند، در بازداشت‌های شبانه، در زخم عمیق دستبند فلزی، در کابل و عصب و استخوان به هم مربوطیم. «منجنیق» این ترانه را تقدیم می‌کند به روح پر فتوح مارگارت تاچر، به باراک حسین اوباما که او را «قهرمان بزرگ آزادی و الگویی برای زنان» خواند، به مستخدمین سایت بامداد خبر که او را «رهبر جهان آزاد» دانستند و به جهانی که آنان ساخته‌اند روی استخوان‌ها و جنازه‌های ما. با این همه عزم ما، رزم ما بر جاست هرچند فرصتی برای «عشق» نمانده باشد. در منجنیق اغتشاشی بر پاست.
ترانه‌ی «فرصتی برای عشق نیست» را جک وُرشو، سروده و هم او برای اولین بار آن را در ۱۹۷۹ اجرا کرده است. ترانه‌سرا و موزیسین آمریکایی که در سال ۱۹۶۵ به انگلستان رفت و در اعتراض به جنگ ویتنام دیگر به آمریکا بازنگشت. او در انگلستان به عضویت گروه موسیقی و تئاتر چپگرای «منتقدین» درآمد و نیز از موسسان کمیته‌ی «متوقفش کن» بود به همراه آمریکایی‌های دیگر مقیم انگلستان علیه جنگ ویتنام. دولت آمریکا او را «سرباز فراری» دانست و تا سال‌ها از صدور پاسپورت جدید برای وی خودداری کرد. وُرشو اما با برگزاری کنسرت، انتشار آلبوم‌های ضدجنگ و اجرای یک برنامه‌ی رادیویی که در آن با سربازان فراری آمریکایی، یک دختر بازمانده از قتل‌عام روستای «مای لی» در ویتنام توسط ارتش آمریکا و یکی از فرماندهان این کشتار مصاحبه کرد، به مبارزه علیه جنگ ویتنام ادامه داد. بعد از پایان جنگ، وُرشو به جنبش حمایت و همبستگی با شیلیِ کودتا زده پیوست و چندین کنسرت در حمایت از آنان و به نفع سازمان‌های مبارز شیلیایی برگزار کرد. او هم‌چنین در هنگام اعتصاب معدنچیان در انگلستانِ تاچر برای آنها ترانه ساخت. جدیدترین کارهای او به زندانیان گوانتانامو و آنچه بعد از ۱۱ سپتامبر بر جهان رفت، می‌پردازد.
«کریستی مور»، خواننده‌ی این ترانه، گیتاریست، ترانه‌سرا و خواننده‌ی ایرلندی است که او را صدای جناح چپ ارتش جمهوریخواه ایرلند می‌دانند. کریستی مور هم‌زمان با اعتصاب غذای زندانیان بلوک اچ زندان «لانگ‌کش» که منجر به مرگ ۱۰ نفر از آنان شد به شدت در حمایت از آنان فعال بود و پس از مرگ آنان آلبومی به نام «بلوک اچ» منتشر کرد که پلیس حافظ دموکراسی انگلستان به محل انتشار آلبوم یورش برد. او هم‌چنین برخی ترانه‌های ساخته‌ی بابی ساندز را اجرا کرد و ترانه‌هایی در مورد داوطلبین ایرلندی شرکت کننده در جنگ داخلی اسپانیا علیه فاشیست‌ها و یکشنبه‌ی خونین ۱۹۷۲ در باگساید که طی آن ۲۶ نفر غیر مسلح توسط پلیس انگلستان کشته شدند، ساخته است. مور در سال ۲۰۰۵ ترانه‌یی برای راشل کوری، دختر آمریکایی فعال در جنبش همبستگی با فلسطین که بدنش توسط تانک‌های اسراییلی له شد، خواند. یگان ویژه‌ی پلیس بریتانیا او را در سال ۲۰۰۴ در بندر ولشِ هالی‌هد، هنگام ورود از ایرلند به انگلستان بر اساس قانون «مقابله با تروریسم» بازداشت کرد و در اداره‌ی پلیس در مورد خانوده‌اش، محل زندگی‌اش و متن ترانه‌هایش بازجویی شد. پلیس هرگز توضیحی در مورد علت این بازداشت نداد. «دکلان سینوت» که کریستی مور را در این ترانه همراهی می‌کند، خواننده و نوازنده‌ی ایرلندی است که در پیش از سی سال گذشته با کریستی مور همکاری می‌کند

همین ویدئو در یوتوب: