در فلاخن هشتاد و سوم تصویرهای به‌هم‌پیوسته‌یی ترسیم شده است که حالا به واسطه‌ی روایت رسول بداقی از زندان فشافویه ارتباط آنها با همدیگر و با زندان فشافویه آشکار می‌شود. در این فلاخن از درگیری‌های ۸۸ می‌خوانیم، از ستایش و آتنا، از حکم اعدام و مجری حکم، از کرایه‌ی تاکسی‌ها و بابک زنجانی، از معتادهای پارک حقانی و نذری‌های محرم و از فشافویه که می‌گویند فینال زندان‌هاست و از گروتسک خدا وقتی روی زمین به زمین نگاه می‌کند. در فلاخن هشتاد و سوم از این می‌خوانیم که چرا وقتی از حقوق کارگران و زنان و سیاهان حرف می‌زنیم حرف‌هایمان باید نسبتی با فشافویه پیدا کند.

فلاخن هشتاد و سوم را اینجا بخوانید

falakhan83