اثر: آرسنی آوراموف

انقلاب نه تنها دقیقه‌ی از هم پاشیدن نظم کهن، که دقیقه‌ی گشوده شدن امکان‌های ابداع امر نوین است. تنها در همان لحظات گشودگی است که امکان‌هایی پدیدار می‌شود که پیش از آن غیرممکن و نشدنی به نظر می‌رسیده و تمام کشمکشِ انقلاب، بر سر تمدید همین امکان‌هاست. انقلاب اکتبر، انقلاب «کبیر» اکتبر، بدون تردید بزرگترین رخداد سیاسی تمام قرن بیستم است. رخدادی که چنان هر رخداد دیگری به هر چه پیش از آن بود و هر چه بعد از آن است، معنای جدیدی بخشید. میراث انقلاب اکتبر در هر پیکار رهایی‌بخش هنوز هم زنده و تاثیرگذار است و تنها در نسبت با آن است که می‌توان راهی به آینده گشود. در وفاداری به آن و در گسست درون‌ماندگار از آن.

میراث اکتبر اما تنها در سیاست باقی نمانده است. انقلاب به معنای ابداع امر نوین و نظم جدید چیزها بر هنر و ادبیات در تمامی جمهوری‌های شورایی، و نیز سرتاسر جهان، تاثیر گذاشت. هنرمندان، نویسندگان و شعرای بسیاری متاثر از انقلاب و در تداوم آن، هنر و ادبیات را از ریشه و به شکل بنیادین دگرگون کردند. مجموعه‌آثاری که در پیوند با مبارزات انقلابی، در فاصله‌ی سال‌های پایانی قرن نوزدهم تا سال 1932 توسط هنرمندان انقلابیِ همراه با جنبش کمونیستی در آنچه بعد از انقلاب اکتبر «اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی» خوانده شد، آفریده شده، پیشروترین آثار هنری دوران خودشان بوده‌اند. نوآوری‌های ژیگا ورتوف در «مردی با دوربین فیلمبرداری»، مونتاژ دیالکتیکی سرگئی آیزنشتاین در «اکتبر» و «اعتصاب»، طرح معماری «یادمان انترناسیونال سوم» اثر ولادیمیر تاتلین، جنبش فوتوریستی در شعر که ولادیمیر مایاکوفسکی و الکساندر بلوک چهره‌های تابناک آن بودند و نیز اشعار آلکسی گاستو و آناتولی لوناچارسکی (اولین کمیسر خلق در امور آموزش)، ارتقای ادبیات رئالیستی در آثار میخاییل شولخف و ماکسیم گورکی، نقاشی‌ها و تصویرسازی‌های تاتلین، مارک شاگال (اولین کمیسر خلق در امور هنری)، کازمیر ماله‌ویچ و واسیلی کاندینسکی و ده‌ها هنرمند و نویسنده‌ی دیگر، متاثر از انقلاب اکتبر، تلاش کردند منطق برسازنده‌ی انقلاب را در هنر و ادبیات ادامه دهند. حذف و طرد اغلب این هنرمندان، شاعران و نویسندگان در دوران استیلای استالین به تمامی نشانه‌گان انقیاد بدن‌های انقلابی‌ای بود که حامل محتوای رهایی‌بخش انقلاب اکتبر بودند و حالا با عقل ابزاری حکمرانی در تضاد قرار داشتند.

قطعه‌ی «سمفونی آژیرها» اثر آرسنی آوراموف نمونه‌ی توضیح‌دهنده‌یی از این جنبش انقلابی در هنر و ادبیات است. این قطعه نود و پنج سال پیش در چنین روزی، در 7 نوامبر 1922 در بندر اصلی شهر باکو، پایتخت جمهوری شورایی آذربایجان به مناسبت سالگرد پیروزی قاطع انقلاب اکتبر اجرا شد. «سمفونی آژیرها» قطعه‌یی است غیرعادی و خلق‌الساعه که با الهام از اشعار ولادیمیر مایاکوفسکی و آلکسی گاستو آفریده شد. آلکسی گاستو شاعر و کارگر کارخانه و از رهبران حزب بلشویک در هنگام انقلاب، با بنیانگذاری «انستیتوی مرکزی کار» مطالعات وتحقیقات فراوانی در ارتباط با رابطه‌ی کارگر با ماشین، بالا بردن رفاه جسمی کارگران، ایمنی و در عین‌حال بهره‌وری در محیط کارخانه را رهبری کرد. او در سال ۱۹۳۸ پس از دوره‌یی اختلاف با استالین دستگیر و اعدام شد.

برای این اجرا در فضای باز، آوراموف به جای استفاده از آلات موسیقی متعارف و خوش صدا، بیشتر از عناصر مولد صدا در شهر و بندر استفاده کرد. بدین منظور او علاوه بر استفاده از تمامی آژیرهای کارخانه‌ها و زنگ ناقوس‌های باکو، تمامی ناوگان دریایی مستقر در دریای خزر، بیست و پنج لوکوموتیو بخار، دو گردان توپخانه، چندین گردان پیاده‌نظام، چندین فروند هواپیما و همچنین گروه کر بسیار بزرگی که برای این اجرا گردهم آمده بودند را بسیج کرد. اضافه بر این آورامف با نصب سوت‌هایی بزرگ بر روی خروجی بخار چندین لوکوموتیو، آنها را به ابزار موسیقی سنتتیکی که آنها را «ماشین بخار سوتی» نامیده بود، تبدیل کرد و از این ابزار برای اجرای ملودی سرود انترناسیونال، مارسیز و سرود ورشو در همین سمفونی بهره جست. ایده‌ی اصلی آورامف در ارتباط ‌با این اثر حذف تماشاچی و شرکت تمامی شهروندان با الهام از لحظه‌ی انقلاب در اجرای سمفونی بود. در نهایت آوراموف از روی برجک چوبی‌ای که درمیانه‌ی بندر جای‌گذاری شده بود، توسط مشعل، پرچم‌های رنگی و بی‌سیم این ارکستراسیون عجیب را رهبری نمود.

آوراموف در ارتباط با این سمفونی در مقاله‌یی توضیحی که در تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۲۲ در سه روزنامه‌ی بزرگ باکو به چاپ رسید تا مردم را از سازماندهی این پرفورمنس و شیوه‌ی همکاری تمامی شهروندان با این پروژه آگاه سازد، می‌نویسد: «از میان تمامی هنرها موسیقی بیشترین قدرت را در ارتباط ‌با سازماندهی اجتماعی داراست. قدیمی‌ترین اساطیر تائید می‌کنند که نوع بشر از دیرباز بر این قدرت آگاهی داشته.[...] کار جمعی از زراعت تا نظامی‌گری، بدون آواز و موسیقی غیرقابل تصورند. می‌توان متصور شد که حد بالایی از سازماندهی که بر کارخانه‌جاتِ تحت نظام سرمایه‌داری حاکم است، می‌توانست به آفرینش فرم هماهنگی از موسیقی با این نظام منجر شود. علی‌ایحال، می‌بایست منتظر انقلاب اکتبر می‌بودیم تا به مفهوم سمفونی آژیرها دست یابیم. نظام سرمایه‌داری به گرایشات آنارشیک پروبال می‌دهد. ترس این نظام از دیدن کارگرانی که با همبستگی در کنارهم به آزادی گام برمی‌دارند از رشد چنین فضای موسیقایی‌ای ممانعت می‌کند. هر روز صبح نعره‌های مهیب و بی‌نظم صنعتی، صدای مردم را در گلو خفه می‌کند.[...] اما آنگاه که انقلاب از راه رسید، ناگهان، در هنگام غروب، غروبی فراموش‌ناشدنی، پترزبورگِ سرخ مملو شد از هزاران هزار صدا: آژیر، سوت و زنگ خطر. و در جواب آنها، صدها کامیون نظامی پر از سربازانی که با تفنگ‌هایشان به سوی آسمان شلیک می‌کردند، شهر را می‌پیمودند.[...] در این لحظه‌ی خارق‌العاده، این آشوب شاد باید این امکان را می‌یافت که توسط قدرتی تکین تغییر مسیر دهد، قدرتی که بتواند سرود ظفربخش انترناسیونال را جایگزین نوای آژیرها سازد: انقلاب کبیر اکتبر! بار دیگر آژیرها و توپ‌ها در سراسر روسیه به غرش درآمدند بی‌آنکه صدایی واحد بخواهد یا بتواند صفوفشان را نظام بخشد.»

منجنیق پیشنهاد می‌کند حتی‌الامکان این سمفونی را با هدفون گوش کنید.

 

 

23201969_10210642296278010_1894856678_n

آوراموف در حال رهبری سمفونی آژیرها

23146248_10210642308438314_1994842792_n

طرح شماتیک ماشین بخار سوتی