ما خستگی‌های بسیاری را دیده‌ییم، خستگی‌های بسیاری را بر گرده‌هایمان کشیده‌ییم. ما بارها دیده‌ییم یارانمان را که کنار راه نشسته‌اند، دستی برای خداحافظی تکان داده‌اند و رفته‌اند، از راه رفته‌اند با خستگی یک تاریخ روی شانه‌هایشان که از پشت خمیده بود. ما لبخندهایشان را به خاطر می‌آوریم، آرزوهایشان را به خاطر می‌آوریم، رنج‌هایشان، عشق‌هایشان، چشم‌هایشان را به خاطر می‌آوریم. راه اما بر جاست با کسانی که آن را می‌پیمایند. از تهران تا کاراکاس، از استانبول تا کیپ‌تاون، از داکا تا بریزیلیا کسانی هستند که خسته نمی‌شوند، در دشوارترین لحظات فترت و رکود، در فصل قحطی انگیزه و تلاش، دستی روی شانه‌های هم می‌گذارند، راه پیموده را به هم نشان می‌دهند و قدم پشت قدم. مگر حنا مینه، آن داستان‌نویس کمونیست سوری نگفته بود: «بسیاری از مبارزان ناامید شده‌اند. ما به خاطر این ناامیدی به آنها حق می‌دهیم و از این‌که در مبارزات خود به نتیجه‌یی نرسیدند آنها را می‌بخشیم و تنها از آنها یک درخواست داریم: از این‌که هنوز ناامید نشده‌ییم ما را ببخشند». ما را ببخشید که خسته نشده‌ییم، نمی‌شویم. از نو و دوباره آغاز می‌کنیم که راه هنوز پا برجاست.
ترانه‌ی «دموکرات خسته» را یوسف هیال‌اوغلو سروده و احمد کایا آن را در ۱۹۸۷ اجرا کرده است. در سال ۱۹۸۰ برای سومین بار نظامیان در ترکیه کودتا کردند، این بار کودتا با هماهنگی کامل کاخ سفید و جیمی کارتر، رییس جمهور وقت ایالات متحده‌ی آمریکا و عملن نه علیه دولت «منتخب» بلکه علیه جریان چپ و انقلابی‌ای انجام شد که پایگاه مردمی بی نظیری به دست آورده بود. در دوران حکومت نه ساله‌ی نظامیان بر ترکیه بیش از دویست و سی هزار نفر روانه‌ی زندان شدند، ده‌ها نفر اعدام شدند و ده‌ها نفر زیر شکنجه یا به دلیل اعتصاب غذا در زندان یا هنگام فرار از زندان کشته شدند و ده‌ها نفر به شکل مشکوک و به دلایل نامعلومی در زندان درگذشتند. ترانه‌ی «دموکرات خسته» محصول چنین دورانی است و در روزگار حکومت نظامیان بر ترکیه اجرا شده است. در میان مردم عادی به کسانی که با دولت کودتا مبارزه می‌کردند «دموکرات» گفته می‌شد، به همین دلیل ترجیح دادیم در ترجمه‌ی ترانه‌ی حاضر به جای کلمه‌ی «دموکرات» از کلمه‌ی «مبارز» استفاده کنیم که ترانه را از ارجاع به یک گذشته‌ی تاریخی فراتر می‌برد و آن را به تمامی مبارزان تعمیم می‌دهد.
احمد کایا، خواننده‌ی این ترانه، خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرای اهل ترکیه است که از سال ۱۹۸۵ با انتشار آلبوم «گریه نکن ای کودک» فعالیت در عرصه‌ی موسیقی را آغاز کرد. آلبوم اول کایا در زیر اختناق نظامی و با مضمونی سیاسی و با همراهی یک حلقه از رفقای سیاسی و مبارز ضبط و منتشر شد. دولت کودتا بلافاصله دستور توقیف این آلبوم را داد هرچند بعد از چند روز پخش مجدد آلبوم آغاز شد. در سال ۱۹۸۶ بار دیگر انتشار آلبوم سوم احمد کایا با نام «لحظه‌یی خواهد رسید» جنجال آفرید. او در این آلبوم یکی از اشعار «اولکو تامر»، شاعر چپ ترکیه‌یی را خوانده بود که در همان زمان با حکم اعدام در زندان بود. به این ترتیب احمد کایا در عرض دو سال به صدای مقاومت در برابر حکومت کودتا تبدیل شد. در سال ۱۹۸۷ آشنایی با یوسف هایال‌اوغلو فصل جدیدی را در موسیقی اعتراضی احمد کایا آغاز کرد. هایال‌اوغلو جوان شورشی دیگری بود که از چند سال پیش به استانبول آمده و وارد گروه فیلم‌سازی «ییلماز گونی»، کارگردان چپ سینمای ترکیه شده بود. در پنجمین آلبوم کایا با نام «دموکرات خسته» چند ترانه از هایال‌اوغلو خوانده شده است. از آن پس این دو که از نظر سیاسی نیز بسیار به هم نزدیک شده بودند همکاری گسترده و ادامه‌داری را آغاز کردند. اولین حاصل همکاری آنها انتشار آلبوم «به پا می‌خیزیم» در سال ۱۹۸۸ بود که به تحت تعقیب قرار گرفتن هر دوی آنها از سوی پلیس سیاسی منجر شد. با برکناری دولت کودتا در نتیجه‌ی یک رفراندومِ آرام که رهبران نظامی کودتا را از تعقیب قانونی مصون می‌کرد، احمد کایا کنسرت‌های متعددی را در ترکیه و کشورهای دیگر جهان برگزار کرد. هرچند دولت نظامی برکنار شده بود اما مضامین انقلابی ترانه‌هایی که کایا می‌خواند موجب شد بارها توسط پلیس امنیتی احضار و حتا یک بار روی صحنه و در هنگام اجرای کنسرت بازداشت شود. کایا در سال ۱۹۹۸ در مراسم اهدای جوایز برترین‌های سال ترکیه که از طرف انجمن روزنامه‌نگاران برگزار می‌شد، وقتی برای دومین سال پیاپی به عنوان خواننده‌ی برتر سال انتخاب شد اعلام کرد به زودی ترانه‌یی کردی اجرا خواهد کرد و مطمئن است در میان شبکه‌های تلویزیونی ترکیه شبکه‌یی پیدا خواهد شد که جرات پخش این ترانه را خواهد داشت. این حرف در شرایطی گفته می‌شد که صحبت کردن از "کرد"ها در ترکیه جزو خطوط قرمز محسوب می‌شد. روزنامه‌نگاران و هنرمندان ناسیونالیست حاضر در برنامه برآشفتند و با فحاشی و حمله‌ی فیزیکی احمد کایا را از سالن اجرای برنامه بیرون کردند و سپس سرود ملی ترکیه را دسته‌جمعی خواندند. بیش از همه «سردار اورتاش» و «ابرو گوندش» در این ماجرا و وقایع بعد از آن فعال بودند. از فردای آن روز سیل حملات به احمد کایا در رسانه‌های ترکیه آغاز شد و تا سال‌ها ادامه یافت. هم‌چنین دادگاه امنیتی ترکیه احمد کایا را ابتدا به دلیل ایجاد درگیری در مراسم اهدای جوایز برترین‌های ترکیه بازداشت کرد اما وقتی او با قید وثیقه از زندان آزاد شد، اتهام‌های دیگری را هم از جمله برگزاری کنسرت در بلژیک و فرانسه به نفع حزب کارگران کردستان پ. پ. ک در سال‌ها قبل به اتهامات او افزود، اتهامی که البته کایا هرگز آن را نپذیرفت. کایا در اولین جلسه‌ی دادگاه شرکت کرد و در مقابل دوربین ده‌ها رسانه‌ی داخلی و بین‌المللی از عقاید و آثارش دفاع و در همان دفاعیه اعلام کرد به نشانه‌ی اعتراض از ترکیه خواهد رفت. او چند ماه بعد ترکیه را به مقصد فرانسه ترک کرد. دادگاه امنیتی ترکیه به کار خود در غیاب احمد کایا ادامه داد و او را به ده سال زندان محکوم کرد. تنها چند ماه بعد بود که کایا در سن ۴۳ سالگی به دلیل سکته‌ی قلبی درگذشت. بسیاری از مبارزان سیاسی ترکیه و دوستداران احمد کایا مرگ او را مشکوک و یکی از ترورهای خارج از کشور میت، سازمان امنیت کشور ترکیه می‌دانند.

همین ویدئو در یوتوب: