چشم دوخته بودیم به سکوی قهرمانی، می‌گفتیم مگر می‌شود هیچ خبری نباشد؟ مگر می‌شود یکی، حتا یک نفر روی تی‌شرت ورزشی‌اش، روی گرمکن‌اش، روی پیشانی‌اش، یک جایی چیزی ننویسد؟ پس این مردم فریادهایشان را کجا بزنند که به گوش کسی برسد؟ همه‌ی آنهایی که در تمام این روزها، پشت دیوار بلند این استادیوم‌های فوتبال که بازی‌های داخلِ آن در هر کجای جهان پخش می‌شد، مشت به دیوار می‌کوبیدند و گاز اشک‌آورِ تازه توی ریه‌هایشان فرو می‌شد. چشم دوخته بودیم به سکوی قهرمانی و دیدیم که شد. نکردند و شد. سلفی‌های قهرمانان را با خانم صدراعظم دیدیم، ژست‌هایشان را با بدن‌های لختِ ورزیده و نعره‌هایی که انتهای گلویشان را نشان می‌داد و شادی‌های ملت‌های جهان را در کنار هم: هورا! بازنده‌ها و برنده‌ها با پرچم‌های آخته: هورا! نقاشی روی صورت، مشوقان اعزامی، عکس یادگاری «قهرمانان ملی» با پلیس ضدشورش برزیل: هورا! مسافران پولدارِ خوشبخت، تماشاچی‌های جذابِ خوش‌عکس، لبخندهای گشاد پیروزی: هورا! مردمِ آن سوی دیوار اما حالا هنوز در برزیل باقی مانده‌اند، با کارخانه‌هایی که تعطیل می‌شوند، با حقوقی که پرداخت نمی‌شود، با مدارسی که هرگز ساخته نشدند، با خانه‌های اجاره‌یی تنگ، مردمِ پشت دیوارها گرسنه‌اند و یک نفر، حتا یک نفر از آن خیل مشتاقان و قهرمانان و هوراکش‌ها از دست‌های خالی آنها سراغی نمی‌گیرد. قهرمانان مردمِ گرسنه اما حتا روی همان سکوهای قهرمانی برای ابد قهرمان می‌مانند، مانند قهرمان‌های چهار سال یک بار و شادی‌های چهار سال یک بار و سیاست چهار سال یک بار تمام نمی‌شوند. آنها سکوی قهرمانی را از جانب آنانی که هیچ صدایی ندارند و آنانی که تصویرهایشان پخشِ مستقیم نمی‌شود، تسخیر کرده‌اند. این فیلم حکایت مشت‌هایی است که در المپیک ۱۹۶۸ مکزیک برافراشته شدند و برافراشته ماندند.
المپیک ۱۹۶۸ در مکزیک در دوم اکتبر هنگامی آغاز شد که تنها ده روز پیش از آن بیش از سیصد دانشجوی معترض در مکزیکوسیتی کشته شده بودند. آنها یکی از میادین اصلی شهر را اشغال کرده بودند و پلیس به سوی کسانی که در میدان بودند آتش گشود. دولت به سرعت اثرات جنایت را پاک کرد تا کشور محیای استقبال از بازی‌های المپیک شود. آمار کشته‌شده‌گان تنها ۲۵ نفر اعلام شد و جنازه‌ها را به دریا ریختند تا برای همیشه رد کشتار را از بین ببرند. این بازی‌ها هم‌زمان بود با اوج گرفتن نبرد آزادیبخش خلق ویتنام علیه آمریکا و در نتیجه رادیکال‌تر شدن جنبش ضدجنگ در آمریکا. علاوه بر این با ترور مارتین لوترکینگ، رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهان شش ماه پیش از المپیک ۶۸، جنبش سیاهان نیز وارد فصل نوینی از مبارزه‌ی خود علیه تبعیض نژادی در آمریکا شده بود. فصلی که مراحل اولیه‌ی گذار از یک جنبش قانون‌گرای مدنی به یک جنبش رادیکال انقلابی با سمت‌گیری طبقاتی محسوب می‌شد. بر بستر این گذار بود که برخی از فعالان جنبش حقوق مدنی و هواداران «پلنگان سیاه» کمپینی را با شرکت ورزشکاران اغلب سیاه‌پوستی که از آمریکا در المپیک شرکت داشتند، سازمان دادند. آنها آرمی تهیه کردند که روی آن نوشته شده بود: «المپیک برای حقوق انسانی» و این آرم را روی لباس‌هایشان نصب کردند. با چنین پیش‌زمینه‌یی روز ۱۶ اکتبر مسابقه‌ی فینال دوی دویست متر مردان برگزار شد و تامی اسمیت، دونده‌ی سیاه‌پوست آمریکایی مقام اول، پیتر نورمن، دونده‌ی استرالیایی مقام دوم و جان کارلوس، دونده‌ی سیاه‌پوست آمریکایی مقام سوم را به دست آوردند. تامی اسمیت و جان کارلوس اما تصمیم گرفتند از فرصت به دست آمده برای ایستادن بر سکوی قهرمانی و توجه جهانی به این لحظه نهایت استفاده را کنند. آنها کفش‌هایشان را به دست گرفتند و طول مسیر تا سکوی قهرمانی را بدون کفش طی کردند. سپس هر کدام یک دست‌شان را با دستکش سیاه پوشاندند و هنگام پخش سرود ملی آمریکا مشت‌هایشان را برافراشتند. پیتر نورمن نیز با این‌که سفیدپوست بود با نصب آرم کمپین المپیک برای حقوق انسانی بر سینه‌اش که از پاول هافمن، قایقران آمریکایی قرض گرفته بود با آنها همراهی کرد. اسمیت و کارلوس بلافاصله توسط کمیته‌ی بین‌المللی المپیک که ریاست آن را آوری برونداگِ آمریکایی بر عهده داشت از تیم ورزشی آمریکا و دهکده‌ی المپیک اخراج شدند. روزنامه‌های راست آمریکا هجمه‌ی گسترده‌یی را علیه اسمیت و کارلوس آغاز و با تشبیه مشت آنها به سلام نازی‌ها آنها را به نژادپرستی متهم کردند. مجله‌ی تایم با تقلید از شعار المپیک یعنی سریع‌تر، بالاتر، قوی‌تر نوشت: «خشمگین‌تر، کثیف‌تر، کریه‌تر». پیتر نورمن نیز به دلیل همراهی با این حرکت اعتراضی توسط دولت استرالیا از شرکت در بازی‌های المپیک محروم شد و نام او را از فهرست ورزشکاران اعزامی به المپیک مونیخ ۱۹۷۲ خط زدند. این سه نفر هرچند در طول سال‌های بعد به شدت تحت فشار بودند تا از حرکت اعتراضی خود ابراز پشیمانی کنند اما هرگز چنین نکردند. این فیلم از ترکیب چند فیلم کوتاه در مورد وقایع المپیک ۱۹۶۸ مکزیک ساخته شده است

همین ویدئو در یوتوب: