محصول: ۲۰۰۴. شیلی، بلژیک، فرانسه، آلمان، مکزیک، اسپانیا

نویسنده و کارگردان: پاتریسیو گوزمان

بازترجمه و ویرایش: برزو حشمت، منجنیق

زیرنویس: جامپ‌کات

نام فیلم به زبان اصلی:

Salvador Allende

در فیلم «سالوادور آلنده» پازلی به مرور و تصویر به تصویر در کنار هم چیده می‌شود، چینشی دقیق و با وسواس تا سرانجام از درون آن بصیرتی تاریخی بیرون بزند، بصیرتی تاریخی که امروز سخت به آن نیازمندیم. چگونه می‌توان به تجربه‌یی مانند شیلیِ آلنده نزدیک شد، به آن احترام گذاشت و در عین‌حال از آن گسست؟

کودتای ۱۱ سپتامبر در شیلی یکی از غمبارترین لحظات تاریخ جنبش چپ و کمونیستی را در قرن بیستم رقم زد. بار دیگر این واقعیت زمخت به شکلی بهت‌آور خود را به نمایش ‌می‌گذاشت که سرمایه‌داری جهانی به رهبری سیاسی ایالات متحده‌ی آمریکا، به محض احساس خطر برای منافع کلیدی خود بدون پایبندی به هیچ اصولی به راحتی میز بازی را بهم خواهد زد و بدون این‌که میزان خونریزی و خشونت کمترین اهمیتی داشته باشد، بی‌پروا از شکنجه و تجاوز، از قتل وغارت استفاده خواهد کرد تا منافع خود را از خطر مصون بدارد. اهمیتی ندارد طرف مقابل که باشد و تا چه حد و با چه وسواسی با رعایت قاعده‌ی بازی به تغییر شرایط به ‌نفع مردم پرداخته باشد، چرا که هرگونه تغییری به نفع طبقات زحمتکش، بی‌واسطه به ضرر منافع سرمایه‌ی جهانی خواهد بود. این‌که یک جنبش با چه وسواسی از خشونت پرهیز کرده باشد، با چه وسواسی از هرگونه التهاب سیاسی و درگیری خشونت‌آمیز پرهیز کرده باشد، کوچک‌ترین اهمیتی برای نیروهای امپریالیستی ندارد. مسئله برای طرف مقابل صرفن جدیت اراده‌ی سیاسی برای تغییر به نفع مردم شیلی و دفاع از منافع این مردم علیه منافع شرکت‌های بزرگ چندملیتی بود. با این کودتا جنبش کمونیستی یکی از زیباترین و به معنای اخص کلمه تراژیک‌ترین شخصیت‌های خود را نیز از دست داد: سالوادور آلنده گوسس، پزشک و سیاستمدار شیلیایی، پس از سال‌ها تلاش پیگیرانه در عرصه‌ی سیاست موفق شد که نه بواسطه‌ی مهندسی آرا و بازی‌های رسانه‌ای که برای شهروندان ساکن دموکراسی‌های امروز از «پیش‌رفته‌ترین» تا «عقب‌افتاده‌ترینشان» بسیار آشناست، بلکه از طریق جلب اعتماد طبقات زحمتکش، به‌ویژه کارگران و دهقانان شیلی از یک‌سو و با کوشش فراوان برای متعهد کردن احزاب سیاسی چپ به اتحادی سراسری در احترام به خواست و اعتماد مردمی از سوی دیگر، بتواند در سال ۱۹۷۰ در رأس ائتلاف بزرگی از احزاب چپ به نام اتحاد مردمی به ریاست‌جمهوری انتخاب شود.

پاتریسیو گوزمان، فیلمساز شیلیایی بلافاصله بعد از پیروزی آلنده در انتخابات ریاست‌جمهوری از مادرید، شهری که در آن به تحصیل سینما مشغول بود، به سانتیاگو بازگشت تا در ساخت جامعه‌ای نوین، که اتحاد مردمی نوید آن را می‌داد، شرکت کند. او در خاطراتش‌ در مقاله‌ای با عنوان «شیلی جشنی بود!» از این دوران می‌گوید: از سرعت روند تغییرات، از پایبندی آلنده، بر خلاف اسلافش، به تعهدات و شعارهای انتخاباتی‌ در مورد اصلاحات ارضی و ملی‌سازی صنایع و بانک‌ها. تغییراتی که فضایی از شادی در سراسر شیلی ایجاد کرده بود و او را تشویق می‌کرد تا از ساخت فیلم داستانی صرف‌نظر کرده و تمامی وقت خود را صرف ضبط این تجربه‌ی جدید در شیلی کند. حاصل عملکرد گوزمان بین ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ فیلمی شد درخشان به نام «نبرد شیلی» که سال‌ها پس از کودتا مهم‌ترین منبع اطلاعاتی از وضعیت شیلی آن دوران، یعنی سال‌های انقلاب صلح‌آمیز شیلی بود. در فیلمی که امروز و حدود چهل و پنج سال پس از این کودتا با شما به اشتراک می‌گذاریم، خواهید دید چگونه گوزمان از طریق رویکردی شخصی به شخصیت سالوادور‌آلنده اقدام به کندوکاوی در تاریخ معاصر کشورش می‌کند. گوزمان در این فیلم از مبارزه در آن فضا، از خاطراتش از آن زمان و از تبعید می‌گوید. حافظه‌ی تاریخی شیلی را به چالش می‌کشد تا در جلسه‌ی روانکاوی جمعی، خاک از خاطره‌ی جمعی شیلی بزداید. این روش اوست و به همین خاطر است که از او به عنوان راوی سینمایی حافظه‌ی جمعی شیلی یاد می‌کنند. او فیلم را با لمس معدود اشیای شخصی باقی‌مانده از سالوادور آلنده آغاز و با حفاری سمبلیک دیوار سفیدی که روزی نقش‌های متعددی از نقاشی‌های‌ دیواری و گرافیتی‌های انقلاب شیلی را برخود داشته، توسعه می‌دهد. با استفاده از تصاویر آرشیو شخصی به بررسی جایگاه سالوادور آلنده در آفرینش این تجربه‌ی تاریخی می‌پردازد. رابطه‌ی او را با اقشار مختلف مردم و با احزاب سیاسی، و همچنین نظر مردم نسبت به او و عشق او به مردم و کارگران و دهقانان کشورش به را خوبی به تصویر می کشد. او نشان می‌دهد چگونه قدرت این شخص در قانع کردن جامعه و فضای سیاسی کشور، ستایش فیدل کاسترو رهبری که بطور سمبلیک مهم‌ترین نماد مبارزه‌ی قهرآمیز علیه امپریالیسم و دیکتاتوری‌های وابسته به امپریالیسم در آمریکای لاتین بود، را برانگیخت. همچنین چگونه همین توانایی ایالات متحده را به تکاپو انداخت تا با استفاده از تمامی ظرفیت‌هایش شکل‌گیری الگویی جدید از اقدام برای آماده‌سازی جامعه برای تحول به سمت ساختاری عادلانه‌تر را متوقف کند.

کودتا قطع خشونت‌بار روندی امیدبخش بود و یادآوری خاطره‌ی کودتا قطع خشونت‌بار بارقه‌های خوش‌بینی. اما یادآوری کودتا، یادآوری شکست و قطع خشونت‌بار این روندِ نویدبخش و رو به آینده، برای کاشتن تخم یأس و ناامیدی نیست. برای ماندن در گذشته نیز نیست. تحریک خاطره به منظور یادآوری گذشته‌ی غم‌بار همواره روندی‌ست سخت آزاردهنده. اما اقدام به کاوش در حافظه همواره با انگیزه‌ای خود‌آزارانه همراه نیست. نقطه‌ی رویکرد اینجا صرفن تاثیرعمیقی‌ست که شخصیت آلنده روی فیلمساز جوان داشته است. هم از این‌روست که برای پاتریسیو گوزمان گذشته نمی‌گذرد بلکه حال او را رقم می‌زند: وفاداری و مبارزه‌ی وی برای یوتوپیای جامعه‌یی عادلانه‌تر و آزادتر.

اینک که روزهای آینده از راه می‌رسند همراه با فیلم «سالوادور آلنده» به این می‌اندیشیم که چه چیزی در تجربه‌ی شیلی کم بود؟ و چگونه باور به امکان تغییر بنیادین وضعیت در چارچوب‌های همان وضعیت در نهایت امکان مقاومت را از زحمتکشان سلب کرد. سیمای رزمندگان اتحاد مردمی را می‌بینیم که پیر شده‌اند و از مقاومتی می‌گویند که انجام نشد و از سیمای نجیب سالوادور آلنده که تا دقیقه‌ی آخر به زحمتکشان وفادار ماند. در عین‌حال این روزها که حقوق‌بگیران سابق و فعلی بنیاد میلتون فریدمن، همان ستایشگر مشعوف پینوشه‌ی کودتاچی و بنیادهای مشابه آن، هر روز با کراوات‌های فیروزه‌یی به رسانه‌های جریان اصلی آورده می‌شوند و گاه و بی‌گاه نیز از پینوشه و اقدامات او برای «نجات شیلی» ستایش می‌کنند، به این خواهیم اندیشید که پینوشه شیلی را از چه چیزی «نجات» داد و ستایشگران ایرانی او چه برنامه‌یی در سر می‌پرورانند. همراه با فیلم سالوادور آلنده و پاتریسیو گوزمان به گذشته بازمی‌گردیم تا برای آینده مهیا شویم.

زیرنویس فیلم را می‌توانید از اینجا دریافت کنید

می‌توانید برای دریافت فیلم به منجنیق ایمیل بزنید:

manjanigh.review@gmail.com

حتمن در سابجکت یا متن ایمیل بنویسید که می‌خواهید کدام فیلم برای شما ارسال شود.

MV5BMTU3NDI0MTM0NF5BMl5BanBnXkFtZTcwNzc3NTQ2NA@@._V1_