وقتی میبازیم برنده شدهایم
خیابان جای خوبی برای سیگار کشیدن است
آنگونه که جای خوبی برای فریاد کشیدن
وقتی تفنگ را جلوی آینه میگیری و شلیک میکنی
تو نخواهی مرد
اما زندگی بازتاب بیشتری از آینه دارد
در میان گلولهها و لولهها زندگی اسیر شده
گیر کرده در لولههای تحت فشار گاز
در زیر ماشههای تفنگ که چکانده میشوند و زندگی مثل خیار رندهشده عرضه میشود
لای دم و دستگاه چرخگوشت و باران می پاشد از کثافت مذکور
زیر پوتین گارد ویژهی امنیت که پا میکوبد بر زمین
و زندگی زیر پوتین مثل گوجه له میشود ولی آبش میپاشد به بیرون
خیابان جای بهتریست
بویژه وقتی بانکها که فشردهی زندگی در گاوصندوق چپاندهشدهی ما هستند روی هوا میروند
تا خیابان کمی عریضتر شود
و زندگی مثل زندانیان پس از باز شدن درهای زندان بیرون بزند
خیابان جای بهتریست
تا یکبار هم که شده بجای اینکه به امر صاحب کارخانهها و ادارهها سگدو بزنیم و از کنار هم رد شویم
کمی بایستیم و به هم خیره شویم
که چقدر شبیه همیم
با همین چشم و دست و بدبختی
با همین گلو که صدایی دارد
و میتواند جور دیگری بصدا درآید
و این خیال نیست
ماجراییست که گذشته و آینده ما را بهم گره میزند
و من برای شما بازخواهم گفت
هر روز خطوط ایستادن به پای هم چه نقشی مینگارد
در لحظهای که مرد و زن دست یکدیگر را در خیابان گرفته بودند و میرقصیدند
کردی، عربی، ترکی، لری، فارسی، بلوچی
و هر لحظه به گونهای چرخ میخوردند تا زندگی از لای لولهها و گلولهها چرخ بخورد
گویی که شوکتی گمکرده را بازیافته باشند
صدا معنای دیگری گرفته بود
صدا نبود
آن صدای حصارشده در چارچوب روزمرهی دستور زبان که برای مصنوعیات نوکرصفتی میکرد، نبود
انفجاری بود چون رنگی که بر بوم میریزد و نظم نقاشی را خراب میکند
آنگونه که این شعر نیست
بنزینیست که قصد سوزاندن زمینهاش را دارد
و تفنگها دیگر کار نمیکنند
زیرا زمان به پایان رسیده است
و ما که مردهایم، تنها کِشته خواهیم شد
شما عصایتان را مار میکنید و میان جمعیت رها
و ما که گرسنهایم مار را خواهیم خورد
وقتی میبازیم برنده شدهایم
خیابان جای خوبی برای سیگار کشیدن است