در صد و شصتمین فلاخن عادل ایرانخواه تلاش می‌کند بر اساس آنچه مارکس و انگلس در مورد دولت و رابطه‌ی آن با بورژوازی گفته‌اند، فهمی از وضعیت «دولت» در ایران به دست دهد. «دولت» البته نه در معنای مرسوم آن در ادبیات سیاسی ایران بلکه در معنای هیات حاکمه‌یی که بنا بر تحلیل مارکس و انگلس باید «کمیته‌ی اداره‌ی امور مشترک کل بورژوازی» باشد. در فلاخن صد و شصتم ابتدا به زبانی ساده و در دسترس و نه البته پیشِ‌پاافتاده در مورد ماهیت دولت در دوران سرمایه‌داری، رابطه‌ی آن با بورژوازی و تفاوت‌های دولت در دوران سرمایه‌داری با دوران‌های پیشین نکاتی را خواهیم دانست و سپس با این فهم در مورد دولت در ایران خواهیم خواند. این‌که دولت کوچک و دولت بزرگ چه معنایی دارند، مفهوم «خصولتی‌سازی» چقدر درست است، استفاده از اصطلاح‌های «آقازاده‌گی» و «سرمایه‌داری رانتی» و نیز «نظام آخوندی» و «استبداد دینی» چه انحرافاتی را در شناخت وضعیت حاکم بر ایران دامن می‌زنند و رابطه‌ی اسلام، سرمایه‌داری و دولت در ایران را چگونه می‌توان با اتکا به نظریات مارکس و انگلس تبیین کرد. سرانجام در صد و شصتمین فلاخن از این خواهیم خواند که سال‌ها بعد از سرکوب انقلاب پنجاه و هفت ناکارآمدی دولت از چه بابت است، در روزهای کرونا مداخله یا عدم‌مداخله‌ی دولت‌ها و به طور ویژه دولت ایران را در عرصه‌ی بهداشت عمومی چگونه باید فهمید و مارکس و انگلس در این مورد به ما چه می‌گویند.

فلاخن صد و شصتم را اینجا بخوانید

falakhan160