در صد و هشتادمین فلاخن از مرگ‌سیاست می‌خوانیم، نظریه‌ای که توسط آشیله مومبه در امتداد و به طور توامان در تخالف با نظریه‌ی زیست‌سیاست میشل فوکو ارائه شده تا دستگاهی برای فهم جهان مدرن متاخر به دست داده شود. در این فلاخن از این می‌خوانیم که تجلی نهایی حاکمیت تا حد زیادی در قدرت و توانایی دیکته کردن این است که چه کسی می‌تواند زندگی کند و چه کسی باید بمیرد. بحثی که توسط نویسنده حول بررسی دولت نازی، دولت‌های مدرن غربی و ابزارهای آنها، دوران برده‌داری، عصر استعمار و سرانجام اشغال‌های استعماری متاخر نظیر اشغال فلسطین و جنگ‌های امپریالیستی در کوزوو و جنگ خلیج انضمامی می‌شود. در فلاخن صد و هشتادم از پیکربندی نوین روابط مقاومت، قربانی و ترور در پرتو اشکال معاصر انقیاد زندگی با قدرت مرگ می‌خوانیم، از توپوگرافی‌های سرکوب‌شده با بی‌رحمی و خشونت مانند مزارع برده‌گان و مستعمرات قدیم و جدید و نیز از این‌که در شرایط مرگ‌قدرت، مرزهای مقاومت و خودکشی، ایثار و رستگاری، شهادت و آزادی محو شده است.

فلاخن صد و هشتادم را اینجا بخوانید

falakhan180