شعر نخست: خطابه‌ی تدفین از احمد شاملو در کاشفان فروتن شوکران

شعر آخر: به فردا از محمد زهری در سومین شب از شب‌های شاعران و نویسندگان ایران

سرود: از مجموعه‌سرودهای کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی، اجرای گروه کر دانشجویان دانشگاه مونیخ، سال ۱۳۵۲

«تدفین» سوخته‌کاری سیمای صد و هفتاد چریک شهید فدایی خلق است بر روی کبریت که همایون سی‌ریزی به یادبود پنجاهمین سالگرد رستاخیز سیاهکل آن را اجرا کرده است. این اما تنها سوخته‌کاری روی کبریت‌ها نیست که شگفت‌انگیز است، تمام اجزای این اجرا قدم به قدم اندیشیده و فکرشده است. از آغاز، از آن شعله‌ی کوچک در دل سیاهی تا پایان، تا رها شدن در جنگل خلق، از جای خالی سوختن روی دیوار تا تدفین در جایی که کبریت‌هایی مهیای آتش، مهیای شعله کشیدن ایستاده‌اند. این شرح، شرحی اضافه است بر اجرای همایون سی‌ریزی، خود اجرا به اندازه‌ی کافی سخن می‌گوید، حرف می‌زند و شعله می‌کشد در دل ظلمت. حالا که ماهی از آن «سالگرد» گذشته است در آستانه‌ی «هنگامی که هر سپیده/ به صدای هم‌آواز دوازده گلوله/ سوراخ می‌شود»* در «تدفین» به فهم همایون سی‌ریزی شرکت می‌کنیم.

* در روز ۲۶ اسفند ۱۳۴۹، سیزده چریک فدایی خلق، علی‌اکبر صفایی فراهانی، احمد فرهودی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف‌دلیل صفایی، هادی بنده‌خدا لنگرودی، شعاع‌الدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، غفور حسن‌پور اصل، محمدهادی فاضلی، عباس دانش‌بهزادی، هوشنگ نیری، جلیل انفرادی و اسماعیل معینی عراقی تیرباران شدند. این سیزده نفر یا در جریان نبرد مسلحانه در جنگل‌های منطقه‌ی سیاهکل یا در ارتباط با تدارک آغاز مبارزه‌ی مسلحانه بازداشت شده بودند. تا سال‌ها تصور عمومی بر این بود که یکی از این سیزده نفر در زیر شکنجه جان باخته است و از همین‌رو احمد شاملو در یکی از «شبانه»های خود از «صدای هم‌آواز دوازده گلوله» می‌گوید. دست‌یابی به اسناد پزشکی قانونی و شهادت شاهدان عینی که هم‌زمان با اجرای حکم اعدام در بند بوده‌اند، روشن کرد آنان سیزده سینه بودند که در برابر گلوله ستبر ایستادند.

لینک ویدئو در یوتوب: