«بودن» یا «نبودن» مسئله این است!

در فلاخن دویست و نوزدهم از مخاطره‌ی این می‌گوییم که چگونه می‌توان در ایده «انقلابی» بود اما درست در اثنای پدیدار شدن امکان انقلاب در عمل در خدمت براندازی قرار گرفت. در این فلاخن ابتدا از احیای باور اجتماعی به این گزاره‌ی بنیادین می‌نویسیم که «هر آنچه سخت و استوار است دود می‌شود و به هوا می‌رود»، و همین امکانی را برای مقابله با گفتاری می‌گشاید که در چند دهه‌ی گذشته حکم «پایان قطعی دوران انقلابات» را از انواع بلندگوهای ارتجاع در داخل و خارج از کشور صادر می‌کردند و از این منظر، به صراحت می‌توان قیام ژینا را به مثابه اعاده‌ی حیثیتی تاریخی از واژه‌ی «انقلاب» درک و معرفی کرد. با این وجود در این فلاخن تاکید می‌شود هر خیزش و قیام «توده‌ای»، ورای آرمان‌ها و شعارهایش، همزمان صحنه‌ی نبرد ادراکات و نیروهای سیاسی-طبقاتیِ متفاوت و متضاد نیز هست و از همین منظر هوشمندترین راستگرایان را نه در طرح شعار ارتجاعی «مرد میهن آبادی» بلکه باید در تهاجم برای تهی کردن شعار «زن زندگی آزادی» جست، در مترادف‌سازی تدریجی «انقلاب» با «براندازی»، یعنی تهی کردن انقلاب از هرآنچه به واقع انقلابی است و در ظرفیت انعطاف‌پذیری آنها حتا تا آینده‌ی قابل تصوری که بتوانند شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» سر دهند. نیروهایی که می‌توانند حول شبه‌آلترناتیوهای دیگری که اغلب پیشوند یا پسوند «جمهوری‌خواه» و «دموکرات» را یدک خواهند کشید متحد شوند و به این‌ترتیب آن پروژه‌ی آلترناتیوسازی‌ای که «به نام پهلوی» آغاز شد می‌تواند دقیقن با همان محتوای سیاسی و طبقاتی و با حفظ اصول و اهدافِ همان بربریت استثمارگرانه ادامه یابد بدون آن که «به کام پهلوی» تمام شود. نیروهایی که متحد می‌شوند تا از مسیر همراهی با واژه‌هایی نظیر «انقلاب»، «اعتصاب» و دلالت‌سازی‌های کاذب برای آنها از دود شدن و به هوا رفتن آنچه سخت و استوار است -یعنی نظم اجتماعیِ مبتنی بر ستم، نابرابری و استثمار- جلوگیری کنند. فلاخن دویست و نوزدهم گفت‌وگویی است با چپ انقلابی برای رویاروییِ بی‌رحمانه با پرسش استراتژیکِ «چه باید کرد؟» در پرتو اعتقاد به گشایش امکان‌های پیروزی در قیام ژینا (و البته با احضار مضامین و امکان‌های بروزیافته در قیام‌های پیشین) و ضرورت‌هایی که تحقق عملیِ این امکان در مرحله‌ی بعدی مبارزات پیش روی ما خواهد گذاشت. برای یافتن پاسخی که تنها در جریان تلاشی عملی برای ساختن امکان‌های نوین سازمان‌دهی هویدا خواهد شد. چنین تلاشی برای تدوین استراتژی پیروزی‌بخش هم‌زمان دفاعی عملی از مفهوم انقلابیِ واژه‌ی «انقلاب» در نبرد با پروژه‌ی مفهوم‌زداییِ ضدانقلاب است. و تنها از این مسیر است که نیروی انقلابی در مقام نیروی انقلابی واقعیت خارجی خواهد داشت، زیرا انتخابی که امروز در دوراهی «انقلاب» و «براندازی» با آن مواجه هستیم نه انتخابی تاکتیکی بین دو شکل یا مرحله‌ی متفاوت از تحقق انقلاب بلکه انتخابی حیاتی بر سر بودن یا نبودنِ انقلاب است.

فلاخن دویست و نوزدهم را اینجا بخوانید

falakhan219