(یک طرح اولیه)

قیامِ ژینا پستی و بلندی‌های بسیاری را سپری خواهد کرد. کمیته‌های انقلابی در مسیر شکل‌گیری، رشد و حرکتِ بسط‌یابنده‌شان، موقعیت‌های بحرانیِ مختلفی را تجربه می‌کنند که حل و فصلِ آن‌ها نیازمند صرفِ انرژی روانی و جسمی بسیاری است. برای مبارزانی که شبانه‌روز در کمیته‌های انقلابی به سازماندهی مشغولند، مسئله‌ی بازیابی انرژی از اهمیتی حیاتی برخوردار است. چه باید کرد، هنگامی که همرزمانِ ما، به یک‌باره از فرطِ خستگی و به خاطر تحمل حجم عظیمی از استرس، دچار فرسودگی یا Burn-Out می‌شوند؟ چه باید کرد هنگامی که یکی یا برخی از اعضای کمیته‌ی انقلابی دچار افسردگی می‌شوند و ناامید و درهم‌شکسته در انزوا فرو می‌روند؟

پاسخِ این پرسش‌ها در مداخلاتی خارج از کمیته‌ی انقلابی، همچون رجوع به روانکاو یا روان‌درمانی فردی، نیست. بلکه پاسخ در حرکتِ بسط‌یابنده‌ی خودِ کمیته‌ی انقلابی و مداخلات در فرمِ سازمانیِ خودِ کمیته نهفته است. فرمِ سازمانیِ یک کمیته، به مثابه‌ی عالی‌ترین سطحِ مادیت‌یافتگیِ ذهنِ جمعیِ مبارزان انقلابی، حاملِ مجموعه‌ای از قوانین نوشته و نانوشته‌ی تعامل و کنش‌ورزی است که تصمیم‌گیری‌های جمعی، نحوه‌ی تقسیم کار و اجرای عملیات‌ها را تنظیم می‌کند. ایجاد تحول در فرم سازمانی می‌تواند منشأ تحولاتِ روانی در مبارزانی باشد که در قالبِ کمیته‌ی انقلابی مشغول مبارزه هستند. همانطوری که عفونت در بدن ممکن است به صورت تب پدیدار ‌شود، تضادها و محدودیت‌های فرمِ سازمانیِ یک کمیته ممکن است به صورت تعارضاتِ بینِ فردی (مانند مشاجرات و رقابت‌ها) یا درون‌روانی (مانند فرسودگی، افسردگی، یا درهم‌شکستگی) پدیدار شود.

تشخیص نسبتِ میان فرمِ سازمانیِ کمیته و شیوه‌ی پدیداری تضادها و محدودیت‌های آن، و متعاقبِ آن، باز-سازماندهیِ کمیته برای بازسازی ذهنِ جمعیِ مبارزان انقلابی، نوعی از عملیات انتقادی است که در موقعیت‌های بحرانی می‌تواند حرکتِ بسط‌یابنده‌ی کمیته‌های انقلابی را تسهیل کند. این عملیاتِ انتقادی، البته، چیزی فراتر از عمل به تز سوم مارکس در تزهایی درباره‌ی فوئرباخ نیست: در مسیر پراکسیس انقلابی «مربی خود باید تربیت شود».

در ادامه‌ی متن، قدم‌هایی پیشنهادی برای اجرای این عملیات طرح خواهد شد:

فرمِ سازمانیِ یک کمیته‌ی انقلابی: مجموع تعاملات همرزمان در یک کمیته را می‌توان در سه سطح تحلیل کرد: بده‌-بستان‌های عاطفی، قواعد نانوشته/عرفی و قوانینِ تصویب‌شده.

۱)بده-بستان‌های عاطفی: در این سطح مجموع هیجاناتی که (چه هشیارانه و چه ناهشیار) بین همرزمان رد و بدل می‌شود را می‌توان مورد بررسی قرار داد. از شکل و میزان ابراز خشم، غم، ناامیدی و... گرفته تا نحوه‌ی بروز و تنظیم اضطراب و استرس در هنگام اجرای عملیات‌ خیابانی. برخی از افراد ممکن است شخصیتِ سمپاتیک و روحیه‌بخشی داشته باشند و قادر باشند در شرایط سخت بهتر از همرزمان مراقبت کنند. برخی از افراد ممکن است شخصیتِ کاریزماتیک و قاطعی از خود نشان دهند و در لحظاتی که بایستی به سرعت تصمیم‌گیری شود بهتر عمل کنند. به طور کلی بررسیِ نحوه‌ی تبادل و به جریان افتادن هیجانات در میان همرزمان در عملکرد کلیِ کمیته از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

۲) قواعد نانوشته/عرفی: در مسیر شکل‌گیری یک کمیته، به مرور قواعد نانوشته‌ای از سوی همرزمان پذیرفته می‌شود که در نحوه‌ی تقسیم وظایف، ارتباط‌گیری‌ها، تصمیم‌گیری‌های جمعی و اجرای عملیات‌ اثرگذارند. ممکن است، به مرور، هر کدام از افراد کمیته یکی از عملکردهای کمیته را بیشتر از دیگران بر عهده بگیرند. به عنوان مثال بیشترِ تصمیم‌گیری‌های سیاسی بر عهده‌ی فردِ الف، بیشتر تصمیم‌گیری‌های مرتبط با امور لجستیک یا تدارکات بر عهده‌ی فردِ ب، بیشتر ارتباط‌گیری‌ها با خارج از کمیته بر عهده‌ی فردِ ج بیفتد و همین‌طور الی آخر. ممکن است طبق قانونی نانوشته، اعضای کمیته در لحظات حساس، یا هنگامی که اختلافات درونی شدید است، نظر فرد الف را ارجح بدانند و به این ترتیب، به صورتی نانوشته، او را رهبرِ ارگانیک گروه بدانند. ممکن است خیلی از این قواعدِ نانوشته، خارج از آگاهی و انعکاسِ جمعی به تنظیم تعاملات بپردازند و بر روندِ حرکت کمیته اثر بگذارند. به همین خاطر شناسایی و در صورت لزوم تغییرِ این قواعد و بررسیِ آن‌ها در مواقعی که یک کمیته در حال تجربه‌ی موقعیتی بحرانی است می‌تواند راهگشا باشد.

۳) قوانین تصویب شده: برخی از کمیته‌های انقلابی، بعد از مدتی فعالیت و انباشتِ تجربه، ممکن است به ضرورت نوشتنِ اساسنامه یا آیین‌نامه‌ی داخلیِ کمیته پی ببرند و برای تنظیم روابط، روشن‌سازی وظایف و استراتژی سیاسی و همینطور ثبت تصمیماتِ جمعی و مصوباتشان برخی از قوانینِ درونِ کمیته را در یک مجمعِ عمومی به ثبت برسانند. بررسی این قوانین و نحوه‌ی اثرگذاری آنها بر تعاملاتِ میان همرزمان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

تشخیص مشکلات در فرم سازمانی و تحول آن: چطور می‌توان تضادها و محدودیت‌های فرمِ سازمانیِ یک کمیته را در هر یک از این سه سطح تشخیص داد؟ بررسی ما ابتدا بایستی از شکل‌های پدیداری این تضادها آغاز شود. یعنی از بی‌واسطه‌ترین ادراک‌های همرزمان از مشکلاتِ کمیته. لازم است فضایی امن برای گفت‌وگوی جمعی همرزمان ایجاد شود که همگی بتوانند به نوبت حال و هوای فردیِ خودشان، مشکلاتی که در ارتباط با دیگر همرزمان تجربه کرده‌اند و در نهایت نقاط قوت و ضعفِ تاکتیک‌ها و استراتژی سیاسیِ کمیته را به بحث بگذارند.

لازم است که همرزمان در نظر داشته باشند که انتقادها و مشکلاتِ بیان شده در مورد روابط بینِ فردی، همگی، نشانگانِ مشکلاتی در فرمِ سازمانی کمیته هستند. آن‌ها بایستی، بدونِ شخصی‌سازیِ مسائل، با کنجکاوی تمام این مسائل را یادداشت و هر کدام را، مورد به مورد، بررسی کنند.

در طیِ این بررسی‌های مورد به مورد، همرزمان در گفت‌وگوی جمعی لازم است که ریشه‌ی مسئله را در یکی از سطوحِ فرم سازمانی شناسایی کرده و برای حل و فصل آن به صورت خلاقانه تحولاتی در کمیته ایجاد کنند. به عنوان مثال، دلیل فرسودگیِ یکی از همرزمان می‌تواند این باشد که در روزهای پر فشار همگی به سادگی اضطراب و ترس‌هایشان را به کمیته بیان می‌کنند و او تنها کسی است که در قامتِ پدر یا مادر فداکارِ کمیته به این ترس‌ها و اضطراب‌ها رسیدگی می‌کند، بی‌آنکه فضایی برای ابرازِ هیجاناتِ خودش وجود داشته باشد. این مشکل در سطحِ بده‌-بستان‌های عاطفیِ کمیته می‌تواند، البته با ابتکارهایی که از درونِ خودِ کمیته مطرح می‌شوند، حل و فصل شود. در سطح قواعد عرفی، ممکن است جای خالی یک ساز و کار هماهنگی و تصمیم‌گیریِ جمعی در مورد (مثلاً) امور لجستیکی منجر به این شود که به یکی از رفقا فشاری بیش از اندازه وارد شود و طبعاً اختلال در عملکرد لجستیکیِ کمیته منجر به اختلال در دیگر عملکردهای کمیته شود. به طور کلی، هر کدام از این تضادها و محدویت‌ها در فرمِ سازمانی بایستی در درونِ خودِ کمیته بررسی و حل و فصل شود اما فرآیندِ حل و فصلِ آن‌ها، به مرور منجر به طرح قواعد و قوانینی می‌شود که به صورت اساسنامه یا آیین‌نامه‌ی داخلی به تصویب می‌رسند و به بازسازی و تحولِ کمیته کمک می‌کنند.

خلاصه اینکه قدم‌های این عملیات انتقادی را می‌توان به صورتِ زیر طرح کرد (بدیهی است که هر کمیته این قدم‌ها را منطبق با شرایط خاصی که در آن قرار دارد بر خواهد داشت):

۱-شناسایی نشانگان تضاد در کمیته به وسیله‌ی گفت‌وگوی جمعی (شکلِ پدیداریِ تضادهای نهفته در فرمِ سازمانی)

۲- تشخیصِ رابطه‌ی میان نشانگان تضاد (شکل پدیداری) با فرمِ سازمانیِ کمیته

۳- مداخله در فرمِ سازمانی برای حل و فصل نشانگان و تحول در کمیته‌ی انقلابی