ما حامل سلام گرم و رفیقانه‌‏ی "ریشه‌های خیابانی" برلین برای شما هستیم و حامل یک پیام. پیامی که بغض‏‌آلود است زیرا محمد رهسپار را در یاد دارد، یکی از ما که می‌‏توانست امروز با ما و در خیابان صدای اعتراض خود را بلند کند. یاد محمد رهسپار را گرامی می‏‌داریم. با این همه محمد رهسپار حتا بی آن که خود بخواهد وضعیتی را به یاد همه‌‏ی ما آورد که در آن به سر می‌‏بریم و استخوان‌‏هایمان زیر چرخ‌دنده‌‏های آن در حال له شدن است. به همین سبب پیام ما شورمند و شادمانه نیز هست زیرا در روزهای گذشته شاهد عزم و اراده‌‏ی راسخ شما برای دخالتگری سیاسی و تغییر وضعیت موجود بوده‌‏ایم.

دیده‏‌ایم که چگونه با کمترین امکانات اما با بیشترین همدلی و اتحاد با یکدیگر توانسته‌‏اید تجمع اعتراضی امروز را برگزار کنید. دیده‌‏ایم که چگونه جایگاه "قربانی" را پس زده‏‌اید و نخواسته‏‌اید که دستگاه عریض و طویل "حقوق بشر" شما و رنج شما را مصادره کند. دیده‌‏ایم که چگونه خواسته‏‌اید بدن‌‏های معترض را بی هیچ واسطه و مداخله از بالایی در کف خیابان پیوند بزنید و خواسته‌‏اید که خود زبان گویای خواسته‌‏های خود باشید. مهمتر از همه در لابلای متن‏‌های شما و امروز در چهره‌‏ی تک تکتان و همچنین در خود نیرویی را احساس می‌‏کنیم که بنا دارد تنها به یک تجمع اعتراضی بسنده نکند و می‏‌خواهد مبارزه‏‌ی جمعی درازمدتی را جهت تغییر شرایط غیر انسانی پناهجویان سازمان دهد. این همه باعث می‏‌شود به شور بیاییم، از اراده‏‌ی راسخ شما الهام بگیریم و بخواهیم با شما همراه شویم. اما هر همراهی نیازمند تصویری است از راهی که پیش روی ماست و ابزاری که برای گام نهادن در آن راه در اختیار داریم. در این راستا تلاش برای برآورده کردن مطالباتی که در بیانیه‏‌ی پناهجویان بایرن آمده است محور اصلی اعتراضات ما خواهد بود. اما در عین حال که برای برآورده شدن مطالبات مشخص تلاش می‏‌کنیم باید در نظر داشته باشیم که تک تک این مطالبات و مجموعه‏‌ی کلی آنها چه ارتباطی با کل چرخه‌‏ی ستم و سلطه‏‌ی مستقر دارند.

قرار گرفتن ما در "وضعیت استثنایی" کمپ، وضعیتی که اولیه‏‌ترین حقوق انسانی ما: حق تردد آزاد؛ حق کار و حق ارتباطات اجتماعی در آن از ما سلب شده است، در واقع ابزاری است که نظم موجود برای ادامه‏‌ی حیات خود به آن نیازمند است. نظم موجود برای تعریف خود به عنوان نظامی منطبق بر حقوق شهروندی و مالکیت خصوصی نیازمند تعریف کسانی است که "فاقد" این حقوق باشند. از طرف دیگر مختصات این نظام ایجاب می‌‏کند که شرایط نامساعد سیاسی - اقتصادی در کشورهای محل تولد ما ابقا شوند، به این ترتیب همواره کسانی وجود خواهند داشت که به دلیل شرایط نامساعد مجبور به ترک کشور خود خواهند شد و در وضعیت برزخی کمپ قرار خواهند گرفت. این چرخه را باید با هوشیاری شناسایی کنیم و در عین اینکه برای برآورده شدن مطالبات خود می‌کوشیم باید موقعیت خود را در ارتباط با این تصویر کلی‏‌تر نیز محک بزنیم. اما اگر چنین چرخه‌‏ی معیوبی حیات ما را محاصره کرده است، آیا هیچ امیدی برای شکستن این چرخه و فرا رفتن از وضعیت موجود می‏‌تواند متصور باشد؟ اگر وضعیت خود را به عنوان پناهجو در نظر بگیریم می‏‌بینیم که با وجود سختی شرایط و ستم مضاعفی که بر ما می‌‏رود، ما در موقعیت یگانه‏‌ای قرار گرفته‌‏ایم. ما کسانی هستیم که یا بر علیه نظام سیاسی حاکم بر کشورمان به پا خاستیم و بدن‏‌هایمان را در معرض تازیانه‌‏ی سرکوب قرار دادیم و یا اینکه نابرابری اقتصادی- اجتماعی را بر نتافتیم و یا صرفا جرات کردیم در مقابل شرایطی که آن را نمی‌‏پسندیدیم بشوریم. پس ما همگی قدرت شوریدن و به پا خواستن داریم چه ناخواسته به اینجا تبعید شده باشیم و چه در جستجوی زندگی بهتر. اتحاد ما در آن است که "بدن"های خود را، از ستم به در برده‌‏ایم و این اتحاد می‌‏تواند همین مبنا را متوجه آینده کند: ما بدن‏‌های خود را هیچگاه مقابل ستم وا نخواهیم نهاد. اتحاد ما در بدن‏‌های ماست که در مقابل ستم می‏‌ایستند، نه در خاک و موطن و پیوند فامیلی و مالکیت و یا حتی تاریخ مشترک. باید این گسستگی رهایی‌‏بخش را به رسمیت بشناسیم و آن‌وقت است که می‏‌بینیم ما تنها کسانی هستیم که می‌‏توانیم از چرخه‌‏ی معیوب تولد- شهروندی- مالکیت- استثمار فراتر برویم و دنیای دیگری را ممکن سازیم. شما پناهجویان بایرن طلایه‌‏دار اتحاد بدن‏‌ها بوده‏‌اید، در مسیری که در پیش گرفته‌‏اید ریشه‏‌های خیابانی در کنار شما خواهد بود.

ریشه‏‌های خیابانی _ برلین

431086_318293914889721_354144551_n