در صد و چهلمین فلاخن نامه‌یی را خواهیم خواند که ژان لوک-گدار، کارگردان سینمای فرانسوی در خلال ساختن فیلمی در مورد فلسطین، و در شرایطی که از نزدیک رنج فلسطینی‌ها را می‌دید برای الیاس سانبار، مورخ، روزنامه‌نگار و مبارز فلسطینی نوشت که پیش از آن اشعار محمود درویش را به زبان فرانسه ترجمه کرده بود. گدار در این نامه به زخمی می‌اندیشد که درون خاورمیانه دهان باز کرده است، به چرخه‌ی تکرارشونده‌ی دیگری‌سازی و بعد حذف و امحای دیگری، از دیگری‌سازی ملت یهود توسط آلمانی‌ها و بعد دیگری‌سازی مردم فلسطین توسط دولت اسراییل. گدار در این نامه برای سانبار می‌نویسد که جنگ موجود در خاورمیانه، جنگ اسراییل علیه مردم فلسطین پیش از خاورمیانه در اروپا آغاز شده است، در همان هنگامی که یک سرباز آلمانی یک یهودی مطرود و در حال مرگ را مسلمان صدا زد و از «یهودی»‌های جدیدی می‌نویسد که باید ملت یهود آنها را به شکل خودش بازمی‌شناخت و خطاب می‌کرد: «من مثل توام، من فلسطینی‌ام.» از نگارش نامه‌ی گدار به سانبار نزدیک به چهل سال می‌گذرد، زخم فلسطین اما هنوز باز و تازه است. در شرایطی که در میان هم‌پیمانی آشکار قدرت‌های امپریالیستی با رژیم صهیونیستی از یک‌سو و سر بر آوردن انواع جریانات ارتجاعی در سوی دیگر ایستادگی بر آرمان فلسطین هر دم دشوارتر از پیش می‌شود و گفتار مسلط آن را «ناممکن» جلوه می‌دهد، با انتشار این نامه به یاد می‌آوریم سیاست رهایی‌بخش اندیشیدن و مبارزه برای امکان‌هایی است که «ناممکن» خوانده می‌شوند. سرزمین‌های اشغالی زخم خاورمیانه است، زخم هنوز تازه‌ی جهان و آن را نادیده نخواهیم گرفت.

فلاخن صد و چهلم را اینجا بخوانید

falakhan140