در فلاخن دویست و یازدهم از قیام گرسنگان می‌خوانیم و از جدال‌هایی که بر سر نام این قیام در فضای مجازی و میان گرایش‌های سیاسی مختلف شکل گرفت. در این فلاخن به سوالاتی نظیر این‌که مخالفان برجسته شدنِ خصلت راهبردی اعتراضات که برآمده از مسئله‌ی مرکزی معیشت و گرانی‌های ناشی از حذف یارانه‌هاست چه نزاع سیاسی‌ای را نمایندگی می‌کنند؟ آیا مسئله همان‌طور که آن‌ها در ظاهر می‌گویند اخلاقی و ناظر به حفظ حرمت و اهانت نکردن به معترضان است یا اینکه با تمهیدات اخلاقی قرار است واقعیتی دارای شکاف و تضاد پوشانده شود؟ اساسا جهت‌گیری طبقاتی جریانی که می‌گوید خواسته‌ی اصلی معترضان آزادی و کرامت انسانی‌ست با خاستگاه طبقاتی خود معترضان چه نسبتی دارد و این دو حاوی چه تضادهایی در چشم‌اندازهای پیش رویند؟ و در آخر اینکه این چه کسی‌ست که بین کرامت انسانی و نان، بین آزادی و برابری خط تمایز می‌کشد و آن‌ها را مربوط به دو دستگاه سیاسی-اقتصادیِ متفاوت معرفی می‌کند؟ پرداخته می‌شود و نسبت سیاسی مخالفان نام «قیام گرسنگان» با سیاست‌های اقتصادی جمهوری اسلامی که «گرسنگی» موجود حاصل بلافصل آنهاست، آشکار می‌گردد. در دویست و یازدهمین فلاخن به بخشی از سیاست‌هایی توجه می‌شود که در یک روند چنددهه‌ای فلاکت عمومی و فقر گسترده به بار آورده و نشان داده می‌شود که مخالفان «قیام گرسنگان» در اثنای این روندها در کجا ایستاده بوده‌اند. سرانجام در این فلاخن از سه ضلعی ضروری‌ای نوشته می‌شود که تنها در ربط دیالکتیکی اضلاع آن است که راهی به رهایی گشوده خواهد شد. سه‌ضلعی‌ای که دو ضلع آن، یعنی قیام‌های توده‌ها و جنبش‌های صنفی حی و حاضر وجود دارند و ضلع سوم غایب آن هسته‌های مبارزاتی‌ای هستند که در ربط با قیام‌ها و جنبش‌های صنفی امکان گشودن چشم‌اندازهای رهایی‌بخش را ایجاد می‌کنند، قیام توده‌ها را به قیام توده‌ای فرا می‌رویانند و در مقابل دشمن طبقاتی‌ای که در حاکمیت یا بیرون از آن و در اپوزیسیون عیله فرودستان و گرسنگان متحد شده است، صف‌بندی می‌کنند. فلاخن دویست و یازدهم چنین غیبتی را خاطرنشان می‌کند تا دستور کار نیروی انقلابی از درون دست گذاشتن بر این غیبت روشن شود.

فلاخن دویست و یازدهم را اینجا بخوانید

falakhan211