در دویست و چهاردهمین فلاخن نویسنده از این می‌نویسد که اپوزیسیون راست و آن نیرویی که در فضای سیاسی ایران به عنوان «لیبرال» شناخته می‌شود جریانی است به لحاظ سیاسی منحط و محافظه‌کار. در این فلاخن از پیوند تاریخی «لیبرالیسم فارسی» با بازار می‌خوانیم، از پیوند بازار و استبداد و از پیوند این بازار با نسخه‌های صندوق بین‌المللی پول و رویکردهای فریدمنی در میان حاکمان و اپوزیسیون راست. فلاخن دویست و چهاردهم به گرایش‌ها و مواضع نمایندگان تازه‌ظهورکرده‌ی لیبرالیسم فارسی در قامت «فرقه‌ی ابتذال شر» می‌پردازد و رویکرد آنها را نسبت به تبعیض‌های طبقاتی، ملی و جنسیتی بررسی می‌کند تا نشان دهد موضع نهایی آنها گذار آرام و بی‌دردسر از جمهوری اسلامی و انتقال قدرت از سرمایه‌داری حاکم به سرمایه‌داری اپوزیسیون است تا در نهایت انواع ستم‌ها و تبعیض‌ها بر جا بماند و هیچ چیز به شکل بنیادین تغییر نکند. در فلاخن دویست و چهاردهم از این می‌خوانیم که چگونه نجات بهرامی، معاون سابق مرکز اطلاع‌رسانی آموزش و پروش و برانداز کنونی و البته متحد مجید توکلی در رویارویی‌های مجازی، بدون لکنت تهی‌دستان را زنبورهای مزاحمی می‌خواند که باید از شر آنها خلاص شد و این البته به آبشخور فکری این جریان مربوط است. در فلاخن دویست و چهاردهم از نکات مغفول‌مانده در آرای بنیان‌گذاران و مراجع فکری لیبرالیسم می‌خوانیم که در ترجمه‌ها و تشریح‌های لیبرال‌های ایرانی از چشم مردم پنهان می‌شود تا «لیبرالیسم» به آزادی ترجمه شود؛ از حمایت علنی آنان از برده‌داری و کشتارِ بدون محاکمه‌ی فقرا در صورت کوچک‌ترین تخطی تا جستجو برای امکان جفت‌گیری سیاهپوستان و میمون‌ها برای تولید نژاد جدیدی از برده‌ها و نیز هم‌ردیف دانستن کارگران کشاورزی با گاو و خیش. در فلاخن دویست و چهاردهم از این می‌خوانیم که پروژه‌های لیبرالیسم به زبان فارسی در وضعیت امروز چیزی نیست غیر از تخطئه‌ی هر شکل از مبارزه‌ی غیرخودی/غیرمرکزی که مبتنی بر هویت‌های فارسی/شیعی نباشد، تحریف و وارونه‌نمایی تاریخ مبارزاتی مردم و به خصوص تاریخ مبارزه‌ی چپ در ایران و برجسته کردن اپوزیسیونی اخته از رهگذر ستایش فریبکارانه‌ی دیکتاتوری سابق پهلوی، پروژه‌ای برای تولد فاشیسم از درون لفاظی‌های لیبرالی.
فلاخن دویست و چهاردهم را اینجا بخوانید

falakhan214