شعر: م. کاز
خواننده: فواد
هر جنبشی صدای خودش را خواهد ساخت و بیان هنری خودش را خواهد داشت. در دوران سکوت سهمگین خوانندهها و موزیسینهای رسمی، در دوران گالریگردیها و جشنوارهها و نمایشگاههای مهم؛ گمنامها، غیرحرفهییها، کسانی از جنس همانها که در خیابان و کارخانه و دانشگاه و مدرسه در برابر انواع ستم ایستادهاند، زبان هنری جنبش میشوند. سرودهایی ساخته شده است و ساخته خواهد شد. و این سرود صبحی است که سرانجام از راه میرسد از دل شب تیره، سرود فردای نو.
سر زن ای قهر قلب سرخ ما
سر زن ای خشم مشت تودهها
سر زن ای نور صبح انقلاب
به سمت شهر و کارخانهها
سر زن ای نور صبح انقلاب
به سمت شهر و کارخانهها
به سمت دیروز، سمت ظلم و درد
به سمت روزی تاریک و سرد
بکن جهان کهنه زیر و رو
پیام آزادی ما بگو
بکن جهان کهنه زیر و رو
پیام آزادی ما بگو
گو پیامم به داس او بگو
گو پیامم به قلب سرخ او
بگو پیام فردای نو
شود چو سیل از دریا درو
بگو پیام فردای نو
شود چو سیل از دریا درو
که برپا کند کورهی زمان
که از جا کند سازهی جهان
طنین دیگر چون بیافکند
ز حق زیستن سهم ما دهد
طنین دیگر چون بیافکند
ز حق زیستن سهم ما دهد
سر زن ای کوه به سمت آسمان
سر زن ای درد و نعرهی جهان
سر زن ای نور صبح انقلاب
به سمت شهر و کارخانهها
سر زن ای نور صبح انقلاب
به سمت شهر و کارخانهها