در دویست و سی و دومین فلاخن از ضرورت باز-سازماندهی نیروهای چپ انقلابی برای بنای یک دموکراسی تودهبنیاد در درون سازمانها و همچنین به عنوان امری اجتماعی میخوانیم. از اینکه هستههای اولیهی سازماندهندهی کمیتههای محلات چگونه باید شکاف میان خود و پایهی تودهای این کمیتهها را برطرف کنند و وجود این شکاف میتواند در تداوم روند مبارزات کمیته چه مشکلاتی ایجاد کند. در فلاخن دویست و سی و دوم از این میخوانیم که چه سازوکارهایی سلسلهمراتب تصمیمگیری را از چشم اعضای کمیته پنهان میکند و چگونه باید با رسمیت دادن به ساختارهای موجود آنها را کنترل و پاسخگو کرد، در همین زمینه فلاخن سی و دوم حاوی پیشنهاداتی است که لزومن میتواند با شرایط عینی مبارزه در همهی کمیتهها مطابق نباشد اما لزوم اندیشیدن به این پیشنهادات در منطق برسازندهی آنان است، منطقی که تلاش میکند بهطور جدی به شکاف موجود میان هستهی سازمندهنده، نیروی تاثیرگذار و تصمیمگیر در هر کمیته و پایهی تودهای کمیتهها بیندیشد. پیشنهاداتی که باید آن را به بحث عمومی گذاشت و در عرصهی عمل میزان انطباق مادی و عینی آن را با شرایط مبارزه سنجید. فلاخن سی و دوم تداوم بحثی عمومی در مورد وضعیت و سرنوشت کمیتههایی است که در درون قیام شکل گرفتند و یا در درون قیام خودشان را باز-سازماندهی کردند اما ماجرای آنها تمام نشده است، بلکه هنوز هم راستینترین امکانات مقاومت و مبارزهی مردمی در برابر استبداد و برای جایگزینی رهاییبخش در آینده محسوب میشوند.
فلاخن دویست و سی و دوم را اینجا بخوانید