در یک سال اخیر فلاکتی که سرمایه‌داری به در حاشیه‌ترین بخش‌های جامعه تحمیل کرده، دور جدیدی از خیزش‌های فرودستان را موجب شده است. خیزش دی‌ماه در ایران، خیزش مردم در عراق، جنبش جلیقه‌زردها در فرانسه و بسیاری موارد دیگر که اغلب در رسانه‌های جریان اصلی بازتابی ندارند یا رسانه‌های جریان اصلی تلاش می‌کنند ماهیت آنها را واژگونه جلوه دهند، تنها بخش کوچکی از آغاز دوران جدیدی در مبارزات زحمتکشان و فرودستان است. دوران جدیدی که در آن سوژه‌ی اصلی مبارزه کسانی هستند که نامی ندارند.

اعتراضات مردم در سودان و تاریخچه‌ی شکل‌گیری آن شباهت بسیاری با خیزش دی‌ماه در ایران دارد، شباهتی تکان‌دهنده. سارا عباس، محقق و فعال چپ سودانی روایت می‌کند: «از اینکه اعتراضات از شهر آکبارا آغاز شد خیلی تعجب کردیم. خب، در سودان به دلیل فقر، بی‌عدالتی اجتماعی و سرکوب سیاسی از طرف حکومت شبه‌فاشیستی، هر چند سال یک‌بار اعتراضات مردمی شکل می‌گیرند و دوباره سرکوب می‌شوند. شهر خارتوم همیشه پایگاه اصلی اعتراضات بوده یا حداقل اعتراضات از آنجا شروع می‌شده‌اند. این‌بار، مردم شهر آکبارا همه را غافلگیر کردند. جالب است که این شهر یکی از پایگاه‌های حزب کمونیست سودان بوده. متاسفانه، حزب کمونیست به دلیل اشتباهات تحلیلی و تاکتیکی، در آغاز تحولاتی که منجر به قدرت گرفتن البشیر شد، از البشیر دفاع می‌کرد. نگاه ضدامپریالیستی حزب کمونیست سودان، هرچند بر حق بوده و هست، اما باعث شد که در اوایل اتحاد‌اش، خطر حکومتی شدن تفکر شبه‌فاشیستی جریان البشیر را نادیده بگیرد یا حداقل در تحلیل و تاکتیک‌اش لحاظ نکند. حمایت حزب کمونیست از کودتای ۱۹۸۹ و مذاکرات‌اش با حزب البشیر، یعنی کنگره‌ی ملی سودان که تازه به قدرت رسیده بود، منجر به تغییرات دلخواه در راستای عدالت اجتماعی و آزادی نشد. بالعکس، اعضای حزب کمونیست به قتل رسیدند، اعدام و زندانی شدند، یا مجبور شدند از کشور فرار کنند. با وجود این سرکوب گسترده، چپ به عنوان یک نیروی مردمی مطرح باقی ماند و بعد از بازسازی خود، در سازماندهی کشاورز‌ان و کارگران کارخانه‌های پارچه‌بافی حضور فعال داشت و سازماندهی کارگران و دهقانان جز‌ئی از سنت مبارزاتی مردم سودان شد. بعد از نسل‌کشی گسترده در سودان و جدایی سودان شمالی و جنوبی، سیاست‌های فقیر‌سازی، تخریب صنعت پنبه، پارچه و کشت چای و قهوه، به اوج خود رسید. امروز در سودان به شکل فاجعه‌باری، دهقانان و کارگر‌ان دیگر به شکل سابق وجود خارجی ندارند. اکثریت مردم به ‌اجبار تبدیل به دست‌فروش شده‌اند. باید جوراب، قهوه یا چای بفروشی تا زندگی‌ات به شکلی بچرخد. اقتصاد غیر‌رسمی جای همه‌چیز را گرفته است. یکی از دلایل این سیاست عامدانه‌ی حکومت، بی‌نیاز بودن آن به صنعت پنبه، پارچه، قهوه و چای است. حکومت رانتی سودان، بیشتر درآمد‌اش را از فروش نفت تامین می‌كند. رانت‌خواری باعث تقسیم قدرت خاصی شده که شاید شما ایرانی‌ها از همه بهتر بفهمید. دلیل دیگر اعمال این سیاست خطر آن صنایع به عنوان پایگاه کمونیست‌ها و نیرو‌های چپ به طور عام است. امروز ما چطور می‌توانیم سازماندهی کنیم، وقتی اکثریت مردم دستفروش هستند؟ افراد ستم‌دیده چطور باید به یک جنبش منسجم تبدیل شوند؟ این سوالی‌ست که تا به‌حال برای آن پاسخی نیافته‌ایم. به هر صورت، در وضعیتی به سر می‌بریم که راه برگشتی وجود ندارد. ولی سوال این است که آیا این‌بار مردم راهی برای سازماندهی خود پیدا خواهند کرد؟»

چند روز پیش در برلین، تعدادی از سودانی‌ها و نیروهای هم‌بسته با آنان به خیابان آمدند تا با خیزش فرودستان در سودان اعلام همبستگی کنند. امیدواریم این گزارش تصویری و مقدمه‌ی کوتاه آن، با گزارش‌ها و مطالب دیگر در آینده تکمیل شود. مبارزه‌ی زحمتکشان مبارزه‌یی جهانی است. آنها از هم می‌آموزند و نبرد آنان با ستم و سرمایه جبهه‌ی جهانی زحمتکشان را تقویت می‌کند. از شهرهای ایران تا شهرهای سودان.

_AMF2575

_AMF2581

_AMF2584

_AMF2638

_AMF2641

_AMF2644

_AMF2650

_AMF2654

_AMF2662

_AMF2665

_AMF2673

_AMF2688

_AMF2692

_AMF2725

_AMF2732

_AMF2731