در سی و پنجمین فلاخن مهران جنگلیمقدم از «مولنبک» مینویسد، همان محلهی «تروریستپرور»ی که به دلیل حوادث پاریس و بروکسل بارها نام آن را شنیدهییم. و توضیح میدهد چگونه مولنبک از اسم خاص یک محله در بروکسل فراتر میرود و به نامی برای تمامی حاشیهنشینهای اروپای متمدن تبدیل میشود. نویسنده شرح میدهد که مولنبک چه ربطی به ساختارهای اقتصادی و سیاسی حاکم دارد و رسانههای مسلط چه تصویری از مولنبک و ساکنان آن میسازند. او از تضاد کار و سرمایه در دل محلهیی مینویسد که به ما تصویری منسجم و یکپارچه از آن نشان دادهاند و از دفاع مبلغان دینی از نابرابری مینویسد. و سپس بروکسل را نشانمان میدهد، فشردهی دنیای سرمایهداری در یک شهر و از همدستی پنهان فاشیسم اروپامحور و بنیادگرایی دینی برای مصادرهی نارضایتیهای هردمافزایندهی حذفشدهگان و به حاشیهراندهشدهگان مینویسد. و سرانجام صحنهیی را ترسیم میکند که در آن برای تغییر واقعی همه چیز، هیچ راهی باقی نمیماند غیر از بازگشتن به مولنبک.