در سی و هفتمین فلاخن نویسنده از کمپین آزادی یواشکی زنان در ایران مینویسد و اینکه این کمپین خواست و تمایلات کدام طبقه را بازنمایی میکند. امید کشتکار در این متن مینویسد مسئله نه برای حکومت ایران و نه برای مسیح علینژاد خود «حجاب» نیست بلکه اولی از حجاب ابزاری برای سرکوب زنان ساخته است و دومی از آن کالایی بازارپسند. او مینویسد که چگونه نتیجهی مدتها فعالیت صفحهی آزادیهای یواشکی به ساخته شدن برندی به نام مسیح علینژاد ختم شده است و او را به عنوان یک نمونه از زنانی که راز موفقیت را دریافتهاند معرفی میکند، تصویری که بیش از همه علینژاد شیفتهی آن شده است. نویسنده در پایان از سرانجام مسایل زنان ایران، مبارزات حقیقی فمینیستی و جدالهای دایم زنان برای خلاصی از شرایط نابرابر فعلی، وقتی در بستههای تبلیغاتی قرار میگیرد و به مناسبات کالاییِ جامعهی سرمایهداری آمیخته میشود، میپرسد.