نابهنگام او را به یاد آوریم. در روزی که نه متولد شده است، نه غرق شده است و نه حتا به نام او یا نام معلم که او بود نامیده شده است. او را در روزی که روز او نیست به یاد آوریم که در هر روز ما زندگی میکند. او که از کلاسهای درس دهکورههای آذربایجان کلاسش را تکثیر کرد و به خانههای ما آمد، به خانههای ترسخوردهی ما در روزهای سخت و سالهای سیاه، با همان ماهی سرخ کوچکی که بیدار ماند و مسلسلی پشت ویترین مغازه. تا سالها بعد همه از او ابراز نفرت کنند. ستوننویس روزنامهی کیهان و ادبینویس تیم قوچانی، نویسندهی مبتذلترین سریالهای «طنز» باسمهیی و چپهای پشیمانی که به شکل ایدئولوژیکی از ضدیت با ایدئولوژی نان میخورند. او اما معلم ما مانده است، با همان سیمای نجیب و گردن کج، با همان چهرهی تابناکِ معاصر. حالا که همه از «ماهی سیاه کوچولو»یی میگویند که هیچ ربطی به ماهی سیاه کوچولوی عمو صمد ندارد. از گوگوش، «شاهماهی موسیقی ایران» در خانهی مجللش تا همای پرواز در حال بوسیدن آستان ندبه و توبه، از محسن چاوشی با صدای رسمیِ مجوزدارش تا سینمای مقاطعهکاران امنیتی. همین حالا او را در روزی که بنا نیست، نبوده است، به یاد آوریم که در روزگار ابتذال و فلاکت، اوست که به یادمان میآورد و هر روز در دقایق استیصال و دستبستگی احضار میشود، با آن تلاش خستگیناپذیر و مصرانه برای ساختن، جمع ساختن، راه ساختن، افق ساختن. نویسندهی مردمی که نویسنده ندارند، نویسندهی کودکانی که کسی دیگر برای آنها قصه نمینویسد. این صداها یادگار کهکشانی از شهداست. صمد بهرنگی، همان هیولایی که ای کاش هزار سر میداشت و در ارس جاودانه شد، غلامحسین ساعدی که در تبعید دقمرگ شد (و چه کسی میتواند او را شهید نداند؟) و ابراهیم زالزاده، مدیر نشر ابتکار که در ۵ اسفند ۱۳۷۵ ناپدید شد و پیکر او را با رد پانزده ضربهی کارد در اوایل فروردین ۷۶ در بیابانهای یافتآباد پیدا کردند.
آنچه میشنوید بخشی از اولین جُنگ قاصدک است که در سال ۱۳۵۸ از سوی نشر ابتکار منتشر شد. در این بخش ترانهی همبستگی با صدای سیمین قدیری، همراهی گروه کر و آهنگسازی بابک بیات/ دربارهی صمد با صدای احترام برومند/ ترانهی صبح نامازی (نماز صبح) سرودهی محمود قبهزرین، آهنگسازی علی فرشباف و صدای یعقوب ظروفچی/ صمد که بود با صدای غلامحسین ساعدی و ترانهی باغ بهرنگ با صدای سیمین قدیری و آهنگسازی بابک بیات را خواهید شنید.