در فلاخن چهل و دوم از تازیانه بر گردهی کارگران نوشتهییم و نه فقط گردهی کارگران معدن طلای آقدره. در این فلاخن ابتدا حمید مافی روشن میکند سیاستهای اقتصادی دولت تدبیر و امید در کجا و چه زمانی شکل گرفته است، چه کسانی آن را مدتها قبل از دولت یازدهم تدوین کردهاند و اکنون نمودهای اجرای آن کدام است. او از اجزای اجراکنندهی سیاستهای اقتصادی اعتدال مینویسد، برنامهی اقتصادی دولت را تحلیل میکند و نشان میدهد که چرا «اعتدال» همان «تعدیل» است اما هارتر. سپس هژیر پلاسچی این پرسش را در میان میگذارد که «چه کسی کارگر را کشت؟». او از خودکشی روزافزون کارگران و فرودستان آغاز میکند و رد پای جنایت را در کمپینهای اینستاگرامی و سیاستهای شهرداری، در ادبیات و گفتار چپ معتدل در بیبیسی و جاهای دیگر، در اصلاح قانون تامین اجتماعی و خصوصیسازی و سیاستهای اقتصادی دولت پی میگیرد. او از واکنش وزیر کار در مورد اجرای حکم شلاق کارگران مینویسد و از ایدهی پیونددهندهی دستگاه قضایی با دولتِ مستقر تا نشان دهد چه کسانی با «تدبیر» تمام، «امید» را سلاخی کردهاند و جای دست چه کسانی روی پشتِ کبودِ کارگران باقی مانده است.