جعفر عظیمزاده پیش از آنکه به زندان برود، گفته بود: «همه چیز روشنه، همه چیز روشنه. دوازده تا مصداق آوردن و هر انسان شریف و منصفی این مصداقها رو بشنوه... خیلی ساده، خیلی سریع متوجه این میشه که هیچ جرمی واقع نشده، هیچ اتفاقی نیفتاده و همینجوری یک نفر رو دارن شش سال میبرن زندان. اما واقعیت اینه که از اونجا که این احکام یک جورهایی احکام قضایی نیستن، حقوقی نیستن، میشه در موردش صحبت کرد، نتیجه گرفت که چرا این دوازده تا مصداق میشه اقدام علیه امنیت ملی، میشه تلیغ علیه نظام، میشه بر هم زدن نظم عمومی؟ چرا اینجوری میشه؟ خب به نظرم این برمیگرده به کل وضع موجود، به وضع طبقهی کارگر در ایران، به شرایطی که طی سی و هفت سال گذشته به طبقهی کارگر در ایران تحمیل کردن و به ویژه به خود شرایط موجود و وضعیتی که وجود داره. دولت روحانی از موقعی که اومد سر کار، بلافاصله با آوردن یک وزیر بر مسند وزارت کار که به هر حال همه میدونن یکی از کارمندان عالیرتبهی وزارت اطلاعات بوده به نظر من پیشاپیش این تصمیم رو داشت که برای تامین سودآوری سرمایه، بتونه اعتراضات کارگری رو کم کنه، شرایط ریاضت اقتصادی رو به طبقهی کارگر بیشتر تحمیل کنه تا سود سرمایه تامین بشه... اگر این سیاستها رو ادامه بدن به همین شکل اونوقت باید سال آینده ما شاهد این باشیم که پنج هزار تا کارگر توی زندان باشه. به این معنا میخوام بگم که تصمیمگیرندگان چنین سیاستهایی و مجریان چنین سیاستهایی، این سیاست رو قادر نخواهند شد پیش ببرن به این دلیل که شما نمیتونی به انسان بگی: گرسنه باش! هجده ساعت کار کن! دوازده ساعت کار کن! صداتم در نیاد! این هیچوقت در تاریخ بشر رخ نداده و اینجا هم به نظر من رخ نخواهد داد.»
و اینک «تودهی کوچک/ بیشمشیر و بیگلوله میجنگد/ برای نان همه/ برای نور و سرود»