در زوبین بیستم دیلان فتاحی به فیلم «ماجرای نیمروز» میپردازد اما در آن متوقف نمیشود. او به سینمایی میپردازد که به ابزاری برای سرکوب جنبشها و مطالبات لایهها و طبقات مترقی جامعهی ایران تبدیل شده است و مکانیسم این سرکوب را عیان میکند، همچنین با انگشت گذاشتن بر فرمولهای یکسان و تشابهاتی که در محصولات به ظاهر «متفاوت» و «متعدد» این بازار سینمایی به چشم میخورد پرده از تلاشی سیستماتیک برمیدارد. او از سینما به وضعیت مستقر میرود و بازمیگردد، به قتل آتنا اصلانی و سرکوب جنبش ۸۸ میپردازد و ربط آن را به سینمای روز آشکار میکند. دیلان فتاحی در زوبین بیستم خصلتهای سینمای عصر اعتدال را میشمارد، از زنان و طبقاتی مینویسد که در سینمای آبگوشتیِ «سیاسی» معاصر «تیلیت» شدهاند و روی جایگزینی «قهرمان»های بزنبهادر سینمای جنگ با «قهرمان»های عصر روحانی که خود را کارمند «وزارت» معرفی میکنند و از ایدئولوژی مشخصی حرف میزنند، انگشت میگذارد. نویسنده در این زوبین نشان میدهد که چرا مخاطب اصلی این فیلمها نه طبقات فرودست و لایههای حاشیهیی آنها، بلکه ارتش سایبریای است که در استخدام هیچ نهادی نیستند اما گفتار «امنیت ملی» را در شبکههای مجازی و فضای عمومی بازگو میکنند. نویسنده سرانجام به نقش زن در سینمای عصر اعتدال میپردازد و نشان میدهد که چگونه زنان معتدل با زنان شورشی دههی قبل جایگزین شدهاند و نیز «خانه» چه اهمیت بنیادینی در این سینما دارد، این اهمیت از دل چه تقابلی با «خیابان» شکل گرفته است و ربط همهی اینها به جنبش سرکوبشدهی ۸۸ چیست.