در هشتاد و چهارمین فلاخن سارا دهکردی به مناسبت بیست‌وپنجمین سالگرد ترور میکونوس از درون بررسی وجوهی از این فاجعه به بحث بازخوانی فاجعه و مکانیسم‌های سرکوب نقب می‌زند. در این فلاخن نویسنده نشان می‌دهد که چگونه دولت‌ها با ساختن و کنترل آرشیو بقای خودشان را تضمین می‌کنند و این آرشیوسازی دولتی شامل چه مواردی می‌شود. در این فلاخن هم‌چنین می‌خوانیم که آرشیوسازی کلان‌رسانه‌ها چه نقشی در تحریف واقعیت ایفا می‌کنند. در فلاخن هشتاد و چهارم از ترور میکونوس می‌خوانیم، از تبلیغ گفتمان بازگشت به ایران در میان اپوزیسیون، دیدار برخی از فعالان «اپوزیسیون» با کارمند سفارت/ مامور وزارت اطلاعات و جاسوسی که اطلاعات را در اختیار تیم ترور قرار داده بود؛ اما نه به سبک رمان‌های پلیسیِ متاثر از هالیوود. دهکردی در این فلاخن تلاش می‌کند معنای مضاعفی را که در این مثال‌ها وجود دارد بشکافد و نشان دهد برای ساختن حافظه‌ی جمعی سازمان‌یافته‌تر، حافظه‌ی جمعی‌ای که لزومن به کار آینده بیاید باید دنبال چه پاسخ‌هایی باشیم. در این فلاخن از این می‌خوانیم که چگونه آرشیوسازی‌هایی نظیر رمان «قاتلین قصر فیروزه»ی رویا حکاکیان تنها موجب بی‌اعتباری توامان مرده‌گان و زنده‌گان می‌شود و بازتولید گفتمان امپریالیستی در مورد فاجعه در کلان‌رسانه‌ها چگونه کشته‌گان را به «قربانی» فرو می‌کاهد و از امر سرکوب سیاست‌زدایی می‌کند. در فلاخن هشتاد و چهارم از لزوم ساختن ضدآرشیو و ضدروایت می‌خوانیم، از لزوم ساختن آرشیوی جمعی از پایین و از آنِ خودمان، لزوم صدادار کردن آرشیوهای قدغن.

فلاخن هشتاد و چهارم را اینجا بخوانید

falakhan84