در حالی که روز شنبه، 7 اکتبر، کلیسای مجلل «اشتیاق» (Passionskirche) در برلین میزبان برگزاری کنسرتی از بند موسیقی «سیستانآگیلا» بود، شرکتکنندهگان در کنسرت هنگام ورود با تصویر «حنظله»، شخصیت کاریکاتورهای ناجی علی، کاریکاتوریست فلسطینی که توسط سرویس مخفی اسراییل ترور شده است، و شعار «آزادی فلسطین» روی دیوارهای کلیسا روبهرو شدند.
افراد ناشناسی که به نوشتهی خودشان یک شب قبل از برگزاری کنسرت، این تصویرها را روی دیوار کلیسای محل برگزاری کنسرت نقش زدهاند، چنان که در اطلاعیهی توضیحیشان نوشتهاند: به نادیده گرفته شدن مسئلهی فلسطین و عادیسازی جنایات اسراییل از طریق فعالیتهای فرهنگی و گفتمان صلح معترض بودهاند.
گروه موسیقی «سیستانآگیلا» یک گروه موسیقی تشکیل شده از موزیسینهای اسراییلی و ایرانی است که از چند سال گذشته برای ایجاد ارتباط بین آنچه «جامعهی اسراییل» میخواند و جامعهی ایرانیان در تبعید و مهاجرت کنسرتهایی را برگزار و در برنامههای فرهنگی سفارت اسراییل شرکت کرده است. تشکیل این گروه و فعالیتهای آن از سوی رسانههای اسراییلی همواره با پوشش وسیع روبهرو بوده است.
معترضین به این کنسرت در نامهای که به آدرس ایمیل مجموعهی منجنیق ارسال شده، نوشتهاند: «ما این عکسها و متن اطلاعیهی خودمان را برای سایتهای مختلفی فرستادهایم اما همه از انتشار آن خودداری کردند. البته همین موضوع هم به نوبهی خود جای توجه دارد که تا چه اندازه جنبش فلسطین در آلمان مظلوم است، نادیده گرفته میشود و نیروهای سیاسی از همبستگی با آن هراس دارند.»
در ادامه متن این اطلاعیهی توضیحی و عکس دیوارهای کلیسا با تصویر حنظله و شعار آزادی فلسطین روی آن را مشاهده میکنید:
کنسرت گروه «سیستانآگیلا» با نام ایران ـ اسراییل (یک رابطهی عاشقانه/مخفیانهی موسیقیایی) در تاریخ هفت اکتبر ۲۰۱۷ را بهانهای قرار دادیم تا برنامههای «فرهنگی» نظیر این را که نقشی در عادیسازیِ سرکوب، شکنجه و مسئلهی اشغال ایفا میکنند، با نام خودش بخوانیم.
عادیسازی، خصوصن در بستر «اسراییل»، یک استراتژی سیاسی است که به وسیلهی آن جنایات جنگی، زیر پا گذاشتن حقوق انسانی، آپارتاید و پاکسازی قومی مردم فلسطین «سفیدشویی» و از حافظهها محو میشود. به این وسیله قرار است آن جنایاتی که اتفاق افتاده در قالب رویدادهای فرهنگی مثل کنسرت، نمایشگاهها و مانند آن سیاستزدایی شود، توجه عموم را به مسئله کمرنگ و حواسها را پرت کند. در بسیاری از موارد این نوع برنامهها به عنوان برنامههایی غیرسیاسی، شخصی و فرهنگی جلوه داده میشوند با وجود اینکه چه در سازماندهی این نوع برنامهها و چه در محتوای آن، نهادهای سیاسی به عنوان حامی نقش بازی میکنند.
مثلن گروه «سیستانآگیلا» پیش از این در برنامهای مشارکت داشته که توسط سفارت اسراییل حمایت شده است.[۱]. برنامهای که به هیچ عنوان غیرسیاسی نیست، بلکه در معنایی سیاسی به نفع «دولت اسراییل» برگذار شده است.
از آنجایی که این گروه خودش را واسطهای برای «کنار آمدن با روی گشوده و بسیار حساس با یک بحران»[۲] میبیند سابقهی رابطهی آنها با سفارت اسراییل از اهمیت بیشتری برخوردار میشود. این هنرمندان ایرانی و اسراییلی میخواهند با توجه به آن چیزی که در دعوتشان به کنسرت بیان شده تنها «پلی میان فرهنگها بسازند، رابطه برقرار کنند و فضایی برای رابطه ایجاد کنند. دربارهی سیاست در این کنسرت آواز خوانده نمیشود بلکه حضور آنها، در کنار هم، خود گویای همه چیز است»[۲] ما هم مسئله را اینطور میبینیم که این حضور یک انتخاب سیاسی آگاهانه است که میخواهد نقش دولت اسراییل را به عنوان اشغالگر نادیده بگیرد و تنها به «فرهنگ» بپردازد. عبارت رابطهی مخفیانهی عاشقانه که در توضیح کنسرت آمده، قرار است یک رابطهی عمیق خصوصی را بین ایرانیهای در تبعید یا مهاجر با اسراییلیها توضیح بدهد. این مسئلهی جدیدی نیست، دولت ایران قبل از انقلاب دارای روابط بسیار تنگاتنگی با دولت اسراییل بود. این رابطه پس ازانقلاب سال ۵۷ از هم گسست. از آن پس حکومت جدید ایران مسئلهی فلسطین را ابزاری برای سرکوب بسیاری از مردم ایران قرار داد.
بخشی از مخالفان حکومت ایران به همین دلیل با اسراییل همبستگی میکنند چون بر این گمان هستند که به این وسیله حکومت ایران تضعیف میشود و البته از جانبی در مجامع طرفدار اسراییل از امتیازات زیادی برخوردار میشوند. یک نمونه برای این مسئله کمپین عشق و دوستی با اسراییل بود که در سال ۲۰۱۲ در پاسخ به کمپینی مشابه از طرف یک شهروند اسراییلی، از جانب دانشجویان و دانشآموختگان لیبرالِ ایران برنامهریزی شد.[3] ترکیب بند موسیقی و برنامههای فرهنگی سیستانآگیلا ترکیبی سیاسیاست و اصلن اتفاقی نیست. آنها مسالهی اشغالِ سرزمینهای فلسطینی را به یک بحران یا مسئله در میان دو مخالف سیاسی همارز تقلیل میدهد. با این حال کلمهی فلسطین در هیج جایی از معرفی آنها حتی به چشم نمیخورد و این تنها صداهای طرفدار اسراییل هستند که در معرفی آنها شنیده میشود.
عادیسازی یعنی سکوت در برابر پاکسازی قومی و سکوت در برابر نژادپرستی در همهی اشکال آن. اما ما در این زمینه سکوت نمیکنیم. ما فراخوان میدهیم به همبستگی با مبارزهی ضداستعماری فلسطینیان، فراخوان میدهیم به زندگی با کرامت در آزادی و عدالت. در همین راستا ما همبستهی ایرانیانی که توسط حکومت ایران سرکوب و کشتار میشوند نیز هستیم. ما نمیگذاریم میان ما شکاف ایجاد کنند و نمیگذاریم که سرکوب به وسیلهی «برنامههای فرهنگی» عادیسازی شود.
هفتم اکتبر ۲۰۱۷