در فلاخن هشتاد و نهم پوریا قمری از مناطق زلزلهزده مینویسد، یادداشتهایی در حاشیهی ویرانیِ عظیم که صرفن گزارش نیست. او ابتدا از بحران آغاز میکند، از آنچه که به واسطهی بحران میتوان به آنها فکر کرد، مفاهیمی که نام دیگر آنها «وضع موجود» است. نویسنده سپس به رسانه و نقش آن در بحران میپردازد، به تصویر دروغینی که رسانههای جریان اصلی از زلزله و آسیبدیدهگان آن ساختند. آنگاه نوبت به سلبریتیها میرسد، به توحش موجود در عکسهای یادگاری سلبریتیها با زلزلهزدهگان و خشونت موجود در نیکوکاری آنها و پولشویی ایدئولوژیک از سرمایهی غارتشدهی همین مردم. در هشتاد و نهمین فلاخن از چیزهایی میخوانیم که ویران شد و چیزهایی که سالم ماند و وجه نمادین آنها، از خانههای مردم و بیمارستانها و از بانکها، مراکز نظامی و فروشگاههای بزرگ. در فلاخن هشتاد و نهم به میانجی زلزله به بحران میاندیشیم، به بحرانی که هم فرصتی طلایی برای غارت لیبرالی است و هم امکانی برای خلق. در این فلاخن همچنین عکسهایی را میبینیم که پوریا قمری از مناطق زلزلهزده گرفته است.