و گفت: اگر که طاقِ آسمانه آسمان
زبان زبانه میکشد اگر
بلند میکند هنوز
شبیهِ مه که ماه را
و کلمه حرف را
و تب که تاب را
هلالِ تن
بر آبِ نو
از فرشته در کتاب مقدس به وادیِ امن!
به در بگو که بشنود
دو قطبیِ لوند
یگانه ایزدی که میوزد
و لخت میشود در آستینمان
هوا که سخت سادهتر کنیش و ساده سختتر شود
و تر تباه
شبیه من که تو
و تو که او
و او که مات ِ قصّهمان
زبان زبانه میکشد اگر
خیالِ باد میپزد تنورمان
_شبیه چی؟ هو الذی یصور بر آب نو؟!
_شبیه مو که مُو
و تک که تاک میشود
و هم همه
نگارم این نگارم او
آن فرشته که یک قبضه خاک را
به قهر
از روی جمله زمین در برد
یکی یکی کلمه
به اختصار قصههای اولین
سه خلسه دارد او
زلف قصه خواب میکشد
و قافیه همین
علی سعید بود و ساریه
پسزمینه ارتعاش آتش است
دی 96