در فلاخن نود و پنجم بهاران رستمی از اهمیت دختر(ان) خیابان انقلاب مینویسد، از اینکه اولین دختری که یک روز پیش از آغاز خیزش دیماه، بالای جعبهی تقسیم برق رفت و روسریاش را به اهتزاز درآورد چه ربطی به خیزش دیماه دارد و آیا اصلن ربطی به آن خیزش سراسری فرودستان دارد؟ نویسنده در این فلاخن از اعتلای شیوههای مبارزاتی در دوران جدید مینویسد و سپس به بازنمایی این مبارزات در رسانههای جریان اصلی و تلاش آنها برای نامیدن آنهایی که نامی ندارند، میپردازد. او از این مینویسد که چگونه بسیاری از «فعالان شناختهشده»ی جنبش زنان از مبارزات جاری و روزمرهی زنان ایران عقب ماندند و به مواضع برخی از آنان اشاره میکند که تنها چند روز پیش از تکثیر «دختر خیابان انقلاب» خواست لغو حجاب اجباری را خواست «فمینیستهای تندرو» دانسته بودند. در نود و پنجمین فلاخن از این میخوانیم که چگونه تکثیر «دختر خیابان انقلاب» و اشکال جدید و فرمهای نوینی که به آن افزوده شدند، امکان جدیدی را گشوده و آن را نامناپذیر کرده است. او سپس به واکنش برخی از نیروهای چپ به «دختر(ان) خیابان انقلاب» میپردازد و در مورد تفاوت مبارزهی طبقاتی با فهم اکونومیستی از مبارزات طبقهی کارگر مینویسد و همچنین واکنش این نیروها را با واکنش برخی نیروهای چپ در مقابل تظاهرات زنان در اسفند ۱۳۵۷ علیه اجباری شدن حجاب مقایسه میکند بدون آنکه روایتهای سنگشدهی مد روز را تکرار کرده باشد. رستمی در این فلاخن از سکوهایی مینویسد که در مقابل تلاش حاکم برای تعیین محل اعتراضات رسمی تبدیل به مکانهای سیاست شدهاند، از بدنهایی که خطرناک شدهاند و از ایدهی ایجابی رهاییبخشی که با مرئی کردن پیوندها و اتصالات مبارزات، امکان رهایی همهگان را میگشاید.