ترجمه‌ی مارال

کسی از آنها خبری ندارد. از آنهایی که خوشحال بودند در عصر اعتدال دیگر برای کنسرت‌های مهمشان مجوز صادر می‌شود تا نه تنها در تهران بلکه در شهرستان‌ها مردم سازها را بشناسند و جمعن رستگار شویم. آنها که هم‌زمان با روزگار پر ادبار فرمان دادند: «شهر من بخند» تا روی رنج عمومی سرپوش بگذارند و خنده زورکی شد، ده‌ها برنامه ساختند در ستایش «خنده» در روزگاری که شادی ناممکن است. خندوانه ساختند برای خنده‌ی زورکی، مسابقات استندآپ کمدی ساختند برای خنده‌ی زورکی، شاخ‌های اینستاگرام را به تلویزیون‌های خصوصی بردند برای خنده‌ی زورکی، دلقک‌های دست‌آموز را به این سو و آن سو فرستادند تا به مردم بگویند بخندید و با وضعیت کنار بیایید و شکر خدا کنید. حالا اما کسی از آنها خبری ندارد. حقوق‌های عقب‌افتاده، اجناسِ گران، گرسنگی، فقر، بیکاری، تشنگی ربطی به آنها ندارد. حتا وقتی هیات حاکمه به شادی، به رقص، به خنده تهاجم می‌کند خبری از آنها نیست که آنها تنها صدای حاکم بوده‌اند برای طنین فرمان: «بخند، دستوری بخند» و خنده‌یی که تحت کنترل نباشد ربطی به آنان ندارد. در ترکیه اما زیر مهمیز استبداد اردوغانی گروه‌های خیابانی از شادی دفاع می‌کنند، از خنده، از آن چیزی که از مردم کوچه و خیابان ربوده شده است، ممنوع شده است.

سال‌هاست رسانه‌ها درباره‌ی موسیقی مردمی یا پاپ با هم چانه می‌زنند، سال‌هاست که بازار به عنوان جمع‌بست نهایی هر موسیقی مردمی و ام تی وی و محصولاتش نماینده‌های موسیقی روز معرفی می‌شوند. گروه بندیستا، اگرنه تنها نمونه، اما قطعن یکی از بهترین نمونه‌های موسیقی خیابانی و موسیقی مردمی واقعی و فراتر از محصولات ام تی وی‌ساخته است. گروه در سال ۲۰۰۶ و در استانبول تشکیل شد، گروهی که پیش از آنکه گروهی متشکل از چند موزیسین تکنیکی و سلبریتی‌های پرزرق و برق رسانه‌ای باشد، کلکتیوی از موزیسین‌های خیابانی است، موسیقی‌ای که در خیابان آغاز و در همانجا هم پایان می‌پذیرد، شادی و رقصش انعکاس شادی فروکاهیده‌شده‌ی فرودستان است و خشم و اعتراضش، بوی آسفالت و بوی خون دلمه‌بسته می‌دهد. در کمپ‌های پناهندگان اجرای زنده برگزار می‌کند، در شورش پارک گزی همراه شورشیان به خیابان می‌آید و در اعتراض به پیشروی قدم به قدم دولت اردوغان، از سرکوب هر ردی از شادی، زندگی، مقاومت، آزادی و برابری در جامعه‌ی ترکیه‌ی پسااردوغان می‌خواند. آلبوم‌های گروه بندیستا، که نام آنان مخفف شده‌ی «بند استانبول» است، اغلب رایگان منتشر می‌شود. هزار نسخه از اولین آلبوم آنها به صورت رایگان در میدان تقسیم استانبول میان مردم توزیع شد و یکی از آلبوم‌هایشان را با «قیمت همبستگی» فروختند تا به پناهجویان نیجریه‌ای که مورد خشونت پلیس ترکیه قرار داشتند، کمک کنند. گروه کُمیک گونلر یا «روزهای خنده‌دار» که در این قطعه گروه بندیستا را همراهی می‌کند یک گروه دیگر از موزیسین‌های خیابانی است که همدیگر را در جریان مبارزات خیابانی، از جمله اشغال پارک گزی و تظاهرات همجنس‌گرایان پیدا کرده‌اند. آنها اعتقاد دارند باید در حال خندیدن به نبرد پلیدی‌ها رفت، به نبرد ستم جنسیتی و استبداد اردوغانی، باید ضمن نبرد مضحک بودن ستمگران را به رویشان آورد. گروه بندیستا و گروه کُمیک گونلر گروه‌های موسیقی خیابانی نیستند تنها برای این‌که در خیابان می‌نوازند، آنها گروه‌های موسیقی خیابانی هستند برای این‌که به خیابان، به مردم خیابان و به سنت‌های رهایی‌بخش خیابان وفادارند.

لینک ویدئو در یوتوب: