در صد و دوازدهمین فلاخن به سیاستورزی سلبریتیها پرداخته شده است: شکلی از سیاستورزی که در آن نوعی سیاستورزی انفرادی حدی از محبوبیت و امتیازات را برای سلبریتی به ارمغان میآورد یا سلبریتیساز میشود. نویسنده در این فلاخن تلاش میکند از هیاهوی مربوط به رویکردهای سلبریتیها فراتر برود و با مثالی انضامی نشان بدهد که چه ساز و کاری سلبریتی را در عرصهی سیاست به وجود میآورد و حضور سلبریتیها غیبت چه چیزی را میپوشاند و از شکلگیری چه چیزی جلوگیری میکند، چه ساز و کاری موجب میشود که سلبریتیِ عرصهی سیاست نیاز داشته باشد که در چشم هوادارانش همیشه بر حق باشد و این نیاز به تائید مداوم و جلب رضایت مشتریان چگونه سلبریتی را به چیزی تبدیل میکند که گویا در ابتدا علیه آن بوده است. در فلاخن صد و دوازدهم میخوانیم که چگونه سیاستورزی به سبک و حول یک سلبریتی حتا در صورتی که بارها و با صدای بلند علیه اصلاحات و اصلاحطلبان موضع بگیرد، در نهایت ادامهی منطقی گفتار مسلطی است که حافظ نظم موجود است. در صد و دوازدهمین فلاخن نویسنده نشان میدهد همان سلبریتیای که علیه وضع موجود قد برافراشته است چگونه در روندی پیچیده و چندوجهی به جایی میرسد که حتا دیگر طنین صدای سرکوبگران را در صدای خودش بازنمیشناسد.