در صد و هجدهمین فلاخن به فاصلهی چند سال شاهد جدال قلمیای میان یاشار دارالشفاء و عماد بهاور خواهیم بود که در بند ۳۵۰ زندان اوین جریان داشته است، جدالی میان دو زندانی که هر دو البته توسط اقتدار حاکم به بند کشیده شدهاند اما یکی از آنها همچنان به زبان قدرت سخن میگوید و چنان که در مقدمهی نوشتهشده برای متنها میخوانیم، این همدستی با حاکم تنها در حوزهی نظری نیست که اتفاق افتاده است. در مقدمهیی که کاوه و یاشار دارالشفاء بر این متنها نوشتهاند روایت شده است که چگونه زندانیان اصلاحطلب زندانیان چپ و دیگر گرایشهای بیرون از مجموعهی حاکمیت را سانسور میکردند و تلاش میکردند استفادهی آنان را از امکانات همگانی محدود کنند، این البته چنان که نویسندگان نیز تاکید کردهاند تنها گوشهی کوچکی از «انبوه روایتهای زندان سیاسی در سالهای ۹۲_۱۳۹۱» است. درست به همین دلیل است که افشای این رویکرد اصلاحطلبان به زندانیان چپ و همدستی گاه و بیگاه آنان با پانایرانیستها و سلطنتطلبان در درون بند به میانجی این اسناد، چیزی فراتر از خود این اسناد را افشا میکند. همدستیای که در عرصهی نبردهای آینده میان این جریان و رویکرد ساواکزدهی فرشگردیها و نیروهای مشابه آنان قابل تصور است. در این اسناد آشکار خواهد شد که چرا اصلاحطلبان کینه و عداوتی تاریخی با چپ دارند و چرا از آن میهراسند و البته هنگام خواندن این اسناد فراموش نخواهیم کرد عماد بهاور همین امروز نمایندهی نهضت آزادی ایران در «شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان» است.