چرا باید دانست که شاه و خاندان پهلوی چه مقدار ثروت داشتهاند؟ آیا دوران این افشاگریها به سر نیامده است؟ و مگر این نیست که جانشینان سلطنت پهلوی در چپاول و غارت از پیشینیانشان هیچ کم نگذاشتند؟ با این وجود در وضعیتی که دوران پر ادبار حاکمیت جمهوری اسلامی حافظهی جمعی را مختل کرده و حافظه البته به کمک دستگاه رسانهیی و تبلیغاتی حامی خاندان پهلوی از گذشته تنها «شادی» و «درخشش» تمدن بزرگ را به یاد میآورد، باید دوباره به این افشاگریها برگشت، آنها را از زیر آوار تاریخ بیرون کشید و زنگارهایشان را زدود تا از «افشاگری» فراتر بروند. در پرتو این گزارش که تنها دو روز پیش از یکسره شدن تکلیف نظم سلطانی در مجلهی «تهران مصور» منتشر شده است، معنای حقیقی شعار «ایران رو پس میگیریم» وقتی از سوی خاندان پهلوی و حامیان آنها نظیر فرشگرد و ققنوس بیان میشود، آشکار خواهد شد. آشکار خواهد شد که «ایران» برای آنها چه معنایی داشته است و به دنبال «پس گرفتن» چه چیزی هستند. حسرت خاندان پهلوی تنها حسرت از دست رفتن تاج و تختی «نمادین» نیست، آنها به معنای واقعی کلمه مالک همهچیز بودند و تنها توانستند قسمتی از بخش «منقول» آن را از ایران خارج کنند که البته خود ثروتی هنگفت بوده است. دعوای آنها با حاکمان وقت تنها دعوا بر سر تاج و تخت نیست، بلکه همچنین دعوا بر سر مالکیت است، دعوای سهامداران خلع ید شده با سهامداران مستقر. این گزارش تنها بخش کوچکی از این «مالکیت» را آشکار میکند چرا که بنا به تاکید مقدمهی «تهران مصور» در همان زمان «در این صورت، [ثروت] اعضای خاندان شاه و بنیادهای آنان -با وجود آنکه بعضی به صورت وقف درآمده- ذکر شده و [ثروت] خاندان ملکه وجود ندارد و همینطور [ثروت] خانوادههای سببی هم ذکر نشده است.» و علاوه کنید بر این، فهرست انواع خانوادهها و افرادی را که به واسطهی نزدیکی با دربار و این یا آن عضو خاندان پهلوی از ثروت بیکران موجود بهرهیی میبردهاند. در این گزارش از ثروت هنگفت خاندان پهلوی در بانکها، شرکتهای بیمه، شرکتهای سرمایهگذاری، صنایع فلزی، صنایع نساجی، صنایع ساختمانی، شرکتهای معادن، شرکتهای ساختمانی، صنایع غذایی، واحدهای کشاورزی و دامداری، شرکتهای بازرگانی، بخش خدمات و بخشهای دیگر مطلع میشویم و میخوانیم که آنها میخواهند چه چیزی از ایران را پس بگیرند و حسرت چه چیزی در روزگار گذشته را میخورند.