در فلاخن صد و سی و نهم گزارشی را میخوانیم از وضعیت سیگارفروشان خیابانی، آنها که در کنار خیابان سیگار میفروشند. در این فلاخن از سیاستهای حکومت و همدستی کسبهی بازار با ماموران حکومتی در سرکوب دستفروشان میخوانیم و از دلایل اینکه چرا چنین برخوردهای قهرآمیزی با سیگارفروشان خیابانی اتفاق نمیافتد. در صد و سی و نهمین فلاخن میخوانیم که سود مافیای سیگار در ایران در گرو نادیده گرفتن سیگارفروشان خیابانی از جانب ماموران شهرداری است و نامهای آشکارشدهی مافیای سیگار در ایران را خواهیم شناخت. مافیایی که از یکسو به چهرههای شاخص دولت روحانی میرسد، از یکسو به نهادهای نظامی و از سوی دیگر به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام. در این فلاخن از ناچیز بودن درآمد سیگارفروشان خیابانی و استثمار روزافزون آنان میخوانیم، از اینکه به زندگی در حاشیهی شهرها وادار میشوند و زیست روزمرهی آنان توسط سیاستهای نئولیبرالی نظم حاکم مورد تهاجم قرار میگیرد. در فلاخن صد و سی و نهم از زندگی کسانی میخوانیم که در شرایطی صعب و دشوار کار میکنند اما هر روز فقیرتر میشوند چرا که سیاست حاکم سیاست فقیرسازی فقرا و اندوختن جیب طبقات فرادست است. کسانی که دولت مستقر به نمایندگی از چرخهی استثمار پنجه در گلوی آنها انداخته تا شیرهی جانشان را بمکد، باندهای مافیایی را پروار کند و استخوانهای آنها را در هم بشکند، بیپرده، بدون تعارف.