در فلاخن دهم از دانشگاهی میخوانیم که پادگان نبود، از روزهای شور و امید، از جلسهها، نشریهها، تجمعها، از دستهایی که در هم قفل میشدند، از فریادها، فریادهایی که چونان شبح هنوز بر فراز دانشگاه در گشت و گذار است. در فلاخن دهم گامی برمیداریم برای دفاع از آنچه که در طول این سالها، و در سایهی سکوت حاکم بر فعالان آن دوره، نفی و انکار شده است. تصویر واروونهیی را افشا میکنیم که میخواهد آن روزها را به چند محفل کوچک دانشجویی در تهران تقلیل بدهد. در فلاخن دهم دانشگاهی را به یاد میآوریم که پادگان نبود تا امکان این را آشکار کنیم که دانشگاه میتواند پادگان نباشد. کسان دیگری نیز بنا بود در این فلاخن باشند که نیستند. از این بابت متاسفیم. در این فلاخن عسل اخوان، از اعضای چپ شورایی در دانشگاه علامه طباطبایی، بیژن صباغ، از اعضای دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب در دانشگاه مازندران، سعید حبیبی، عضو سابق شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و بعدتر از اعضای دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب، محمد پورعبداللله، از اعضای دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب در دانشگاه تهران و هژیر پلاسچی، از اعضای چپ شورایی از آن روزها نوشتهاند.
فلاخن دهم را اینجا بخوانید