در صد و چهل و دومین فلاخن از این میخوانیم که حکومت ایران تحت لوای دعوت همگانی به «وحدت ملی» برای مقابله با «جنگ اقتصادی» مشغول پیش بردن کدام سیاست است. چرا «نرم شدن» حاکمیت که جلوههایی چون «افشاگری» و برخورد هدایتشده با فساد و مفسدان اقتصادی، اعتراف و یا پذیرش پیامد سیاستهای نادرست و گاه نیز نقد گذشتهی حکومت در رسانههای عمومی، و شاید مهمتر از همه فرمان «عفو» رهبر جمهوری اسلامی که به گفتهی مقامهای قضایی آزادی ۶۰ هزار زندانی را سبب شد، داشته است شامل کارگران، معلمان، حاشیهنشینان، کشاورزان و دانشجویان معترض بیرون از جناحهای رسمی که به سیاستهای اقتصادی حکومت معترضند، نمیشود و آنها به «بازی در زمین دشمن» متهم میشوند. اتهامی در پیوند با موضع نظامیان و تحلیلگران سیاسی حکومتی که نسبت به «افزایش ناآرامی و اعتراضات» و «فتنهی ۹۸» هشدار میدهند. در فلاخن صد و چهل و دوم میخوانیم که با بر باد رفتن رویای دولت برای جذب سرمایهگذاری خارجی و تبدیل ایران به «بهشت سرمایهگذاری» برخوردار از «نیروی کار ارزان» و رشد اقتصادی ۶ درصدی در نتیجهی تشدید تحریمها چگونه حکومت ایران شرایط را «جنگی» توصیف کرده و با حکم رهبر بازنگری و اصلاح «ساختار بودجهریزی» و اصلاح قوانین تامین اجتماعی را در پیش گرفته است و سازمان برنامه و بودجه به کمک رسانهها و تحلیلگران همسو، با بزرگنمایی «یارانههای پنهان» زمینه را برای آزادسازی قیمت انرژی و حذف یارانهی برخی خدمات دولتی فراهم میکند. در صد و چهل و دومین فلاخن میخوانیم که چگونه حکومت ایران از بحران اقتصادی موجود به عنوان فرصتی ایدهآل برای شوکدرمانی استفاده کرده و اجرای سیاستهایی را در دستور کار گذاشته است که در کشورهای دیگر با کودتا و قتلعام همراه بوده و تاکنون در ایران با زندانی کردن کارگران، معلمان، دانشجویان و روزنامهنگاران حامی طبقهی کارگر. در فلاخن صد و چهل و دوم خواهیم دانست که آنها دارند برای روزهای سختتری آماده میشوند، روزهای بحران، شوکدرمانی و فلاکت عمومی.