در فلاخن صد و چهل و سوم یادداشتی را میخوانیم از آلن بدیو، فیلسوف کمونیست فرانسوی در مورد جنبش جلیقهزردهای فرانسه، جنبشی که از شهرستانهای کوچک و روستاهای فقیرشدهی فرانسوی آغاز شد، پاریس را چند ماه دستخوش ناآرامی کرد ولی بیآنکه بتواند دولت امانوئل مکرون را به عقبنشینی وا دارد مانند اسلاف خودش این روزها رو به خاموشی میرود. آلن بدیو، چند ماه در قبال جنبش جلیقهزردها سکوت کرد و سر آخر با انتشار این متن حیرت کسانی را برانگیخت که آثار او را دنبال میکنند. موضع انتقادی او در مورد جنبش جلیقهزردها، در شرایطی که بخش بزرگی از نیروهای چپ فرانسوی از جمله رفیق و همرزم نزدیک بدیو، اریک ازان از جنبش دفاع میکردند مایهی تعجب بود. بدیو اما حرف عجیبی نمیزد که در دستگاه فلسفی-سیاسی او قابل فهم نباشد. او در این متن تلاش میکند به میانجی جنبش جلیقهزردها و نگاه انتقادی به این جنبش همان مفاهیمی را صورتبندی کند که در آثار گذشتهی خودش بر آنها انگشت گذاشته و آنها را به عنوان ملزومات سیاست رهاییبخش بازشناخته است. به همین دلیل به رغم اینکه در بعد تحلیل از ماهیت جنبش و ترکیب آن با این متن از آلن بدیو زاویههای جدیای داریم اما در خطوط عام تحلیلی این متن با آن همراهیم و آن را در ادامهی متونی میدانیم که ترجمه و انتشار آنها به لحاظ استراتژیک برای ما مهم بودهاند. در تمامی این آثار و البته آثاری دیگر آلن بدیو تلاش کرده است ضرورت سازماندهی و سازمانیابی حول یک ایدهی ایجابی رهاییبخش را مستدل و به میانجی تحلیل پیشآمدهای سیاسی آن را اثبات کند و محدودیتها و امکانات آن را بیابد. بنابراین متن «درسهایی از جنبش جلیقهزردها» را باید در تداوم نظریهی بدیو خواند: تلاش برای فرا رفتن از چرخهی معیوبی که در سه دههی اخیر و به ویژه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی موجب شکست و فرو مردن جنبشها و قیامهایی شده است که علیه نظم مسلط طبقاتی شکل گرفتهاند. در مورد جنبش جلیقهزردهای فرانسه تاکنون گزارشها و متون تحلیلی متعددی به زبان فارسی منتشر شدهاند که از میان آنها «زردی من از تو، سرخی تو از من» نوشتهی حبیب ساعی تا حد مناسبی تحولات درون این جنبش و امکانات و تردیدهای موجود در مورد آن را بازتاب داده است. اینک متن آلن بدیو ما را بیشتر یاری خواهد کرد که نه تنها به جنبش جلیقهزردها، بلکه به چیزی بیش از آن بیندیشیم.