دوران جدیدی است. دوران شورش تهیدستان علیه سیاستهای تحمیلی نولیبرالی که حاصل بلاواسطهی آن فقر و فلاکت بوده است. دوران شورش علیه سیاستهای دیکتهشدهی صندوق بینالمللی پول و فقیرسازی فقیرها، باز کردن دست غارتگران و استحکام ستونهای استثمار. نبردی تاریخی وارد دوران جدیدی شده است. از ایران و عراق و لبنان تا شیلی و اکوادور و کلمبیا تودهی انبوه کار و رنج به خروش آمده است. میان خیابانهای شورشی ایران و شیلی، لبنان و کلمبیا پیوندی تاریخی و طبقاتی برقرار است حتا اگر شورشیان هنوز این پیوندها را با دو چشم خویش ندیده باشند. این ویدئو برای همبستگی است، همبستگی از شهرهایی در مرکز خاورمیانه، با صدها شهید، صدها زخمی، هزاران بازداشتی با شورشیانی در جنوب قارهی آمریکا که اعلام کردند نولیبرالیسم از کشور آنها آغاز شده است و در کشور آنها تمام خواهد شد. همبستگیای است که جهانی دیگری را انتظار میکشد و برای آن میرزمد.
در این دوران شورش نام ممنوعه است، نام ممنوعهای که دولتها با توسل به قانون، برچسب «تخریب» بر آن میزنند، بخشی از اپوزوسیون راست که پیش ازین در دالانها با قدرت حاکم بسته، با ساخت دوگانهی جعلیِ معترض مسالمتجو _ شورشی اغتشاشگر در پی حفظ فاصله با آن است، و بخشی دیگر که با قدرتهای امپریالیستی بسته سعی میکند مصادرهاش کند و سنگری میشود برای اعلام برائت آنهایی که منافع یا محافظهکاریشان را زیر فرش قایم میکنند. اما شورش برای آن سوی میدان نقطهی پیوند است، نقطهی پیوند سوژهی سیاسی با خیابان، پیوند جنبشهای عمیقا سیاسی که زیر آوار تعدیل و ریاضت، «امید» و اعتدال و اصلاحات گامبهگام برچسب جذامی خوردهاند. پیوندی میشود از «بنزین» به باروت، ازانسان «دیماه ۹۶» تا «آبان ۹۸».
شورش در عینحال، میتواند نقطهی پیوندی باشد بین موسیقی و ساخت و بیان سوژهی سیاسی. و در اینجا «عصیان علیه سیستم»، Rage Against the Machine یا به اختصار RATM. گروهی که بیتردید در تمام آثارش در خلال سالهای ۱۹۹۱ تا -۲۰۰۶ رد پای تاکید بر حق خشم، شورش و ضدیت علیه سیستم سرمایهداری مشخص است. گروه با محوریت دو عضو رادیکالش زک دلاروشا و تام مورلو درسال ۱۹۹۱ در لسآنجلس تاسیس شد و تا سال ۲۰۰۶ به فعالیت موسیقایی ادامه داد، زک دلاروشا خوانندهی گروه از فعالین جنبش ضدسرمایه داری در آمریکا، حقوق مدنی بومیان و سیاهپوستان آمریکا و یکی از سخنگویان بینالمللی جنبش زاپاتیستهای مکزیک است. علاوه بر این با تاسیس مرکزی برای شناسایی و حمایت از هنر سیاسی و مداخلهجو (درزمینههایی مثل موسیقی، گرافیتی، و برگزاری فستیوال) در سراسر قارهی آمریکا فعال است (پیش از این و در معرفی گروه آخرین انترناسوینال از تام مورلو گیتاریست گروه نوشتهایم). گروه در سال ۲۰۰۶ و به علت فعالیتهای سیاسی اعضای گروه نتوانست به روال سابق به فعالیتهای موسیقاییاش ادامه دهد و منحل شد. اما ترانهی شورش شهری، یکی از ترانههای آلبوم اول گروه است که در سال ۱۹۹۲ با اشاراتی مشخص و تاریخی به مسائلی مثل شورش لسآنجلس در سال ۱۹۹۲ در اعتراض به تبرئهی ۴ افسر پلیس از پروندهی رادنی کینگ و فروریختن آپارتاید درآفریقای جنوبی، منتشر شد.
اگر اجرای زنده، شکلی بیواسطه از پیوند بین سوژه (تماشاگر) و حقیقت (هنر) باشد، اجرای زندهی این ترانه در سال ۲۰۱۰ درفینزبوریپارک لندن، جلوهای منحصر به فرد از مفهوم شورش در هنر را تداعی میکند، اجرایی چهار سال بعد از انحلال گروه، و در تقابل با شوی تلویزیونی استعدادیابی «ایکسفکتور». جایی که کمپینی موفق در برابر موسیقی بازاریِ این شوی تلویزیونی در انگلستان، باعث شد در کمتر از یک ماه، ترانهی «کشتن به نام...» گروه با دانلود یکمیلیون نسخه در صدر بیلبورد کریسمس در انگلستان قرار گیرد، این واقعه گروه را تحتتاثیر قرار داد تا برای هوادارانی که این کمپین را پیش بردند کنسرتی رایگان و با شرکت هشتاد هزار شرکتکننده برگزار کرده و از طرفی عواید مالی دانلود یکمیلیون نسخه از ترانهی گروه را به جنبش زاپاتیستها در مکزیک اختصاص دهد. جایی که هنر شورشی در تقابلی حداقلی و در مفهومی کماکان بازاری، نمایش اتحاد سوژههایی شد، که شکلی از مقاومت را بازآفرینی کردند، و با ذکر این نکته که این تصویراغواگر از ساخت مقاومتی نمادین، اگر با خیابان و شورش علیه وضعیتی سراسر کالاواره گره نخورد، کماکان در بطنش «شورشی بیدلیل» است و بس.