در فلاخن صد و پنجاه و یکم از نتیجهی سیاسی نادیده یا کماهمیت انگاشتن سیاستهای نئولیبرالی جمهوری اسلامی میخوانیم، از اینکه کسانی که از چپ و راست سیاستهای نئولیبرالی جمهوری اسلامی را مهم نمیدانند یا اساسن آن را نفی میکنند چه اهداف سیاسیای را دنبال میکنند یا نتایج اجتنابناپذیر دیدگاه آنها چه چیزی میتواند باشد. فلاخن صد و پنجاه و یکم زمانی نوشته شد که هنوز تجمع دانشجویان و شعار «ایران، فرانسه، عراق، لبنان، شیلی،... مبارزه یکی است: سرنگونی نئولیبرالیسم» بحث در مورد سیاستهای نئولیبرالی جمهوری اسلامی را در سطحی وسیع مطرح نکرده بود، با این وجود این متن در تقابل با تحلیلهایی که اعتقاد داشتند وجه نئولیبرالی سرکوب در ایران اهمیت ندارد یا چنین پدیدهیی مطلقن صحت ندارد، در دفاع از تاکید بر لزوم شناسایی و اهمیت اقتصاد سیاسیِ سرکوب نوشته شده است. در فلاخن صد و پنجاه و یکم البته از این خواهیم خواند که وجوه دیگر ماهیت جمهوری اسلامی نظیر مذهب حکومتی و ایدئولوژی حاکمان چگونه تقویتکننده و تثبیتکنندهی دستگاه سرکوب فرودستان است و چگونه اشکال گوناگون ستم مانند ستم جنسیتی، ستم مبتنی بر گرایش جنسی و ستم ملی با ستم طبقاتی رابطهیی متقابل دارند و چگونه همدست میشوند. در صد و پنجاه و یکمین فلاخن در ضمن از این خواهیم خواند که تاکید بر اقتصاد سیاسی سرکوب، استفاده از نقد اقتصاد سیاسی برای فهم ساختاری ستم و نیز سازماندهی انقلابی چه ربطی به آینده و ایجاد امکانهای رهایی و رستگاری دارد. اینکه چرا نمیتوان با نیروهایی که خواستار تداوم استیلای سرمایهداری بر ایران هستند همراه شد و تاکید بر وجوه نئولیبرالی وضعیت ستمگرانهی مستقر چه نقشی در نبرد طبقاتیای در آینده دارد که از هماکنون، و از قضا در اتفاقات بعد از نوشته شدن این متن، بارقههای آن به روشنی دیده میشود.