حسن آزاد هم مارکسشناس است هم مارکسیست، زندانی سیاسی دوران پهلوی و تبعیدی دوران جمهوری اسلامی که عمری را صرف شناخت و بازشناسی مارکس و مارکسیسم کرده. زندگی دکتر حسن البته به دور از ادعاهای گزاف و نخوتهای مد روز بوده است. او دهههاست در خانهی کوچکش بیوقفه و بیدریغ کار میکند تا دانش مارکسی و مارکسیستی را، چنانکه درستتر میداند، گسترش دهد و ترویج کند. خانهیی، آنطور که میتوان انتظار داشت، پر از کتاب و پروندههای قطوری که هرچه را در طول این دههها خوانده و مهم دانسته با دقتی ریاضیوار درون آنها آرشیو کرده است. در پی انتشار دو مطلب در سایت «واکاوی سوسیالیستی»، اولی مطلبی از هال دریپر با عنوان «آخرین "وصیتنامه"ی انگلس؛ یک کمدی تراژدیک» که حسن آزاد آن را ترجمه کرده بود و دومی مطلبی نوشتهی حسن آزاد با تیتر «مارکس و انگلس و به اصطلاح "چشمپوشی" از استراتژی انقلابی» بر آن شدیم تا با او در مورد ادعاهایی گفتوگو کنیم که در چند وقت اخیر از سوی افراد گوناگون و با اهدافی مختلف مطرح شده اما ادعای مشترک همهی آنها، گاه حتا با استناداتی مشترک، این است که مارکس و انگلس بعد از تجربهی شکستها و ناامید شدن از گذار انقلابی از سرمایهداری، سرانجام و در سالها، و چه بسا دهههای پایانی زندگیشان به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه و امکان گذار از سرمایهداری، گذاری مسالمتآمیز و رفرمیستی است. در این گفتوگو به ویژه بر برخی ادعاهای سعید رهنما تمرکز کردیم که در مطالب متعددی تلاش کرده ادعای خودش را اثبات کند. در این گفتوگو صحت و سقم این استنادات را جویا شدیم و نگاهی انداختیم به آنچه که مارکس و انگلس در مورد گذار از سرمایهداری نوشتهاند، شرایط زمانهی آنان را بررسی کردهییم و سرانجام به این پرسش پرداختهییم که آیا مارکس و انگلس واقعن رفرمیست شده بودند؟
در صورت تمایل میتوانید مطلب «آخرین "وصیتنامه"ی انگلس؛ یک کمدی تراژدیک» را در اینجا و مطلب «مارکس و انگلس و به اصطلاح "چشمپوشی" از استراتژی انقلابی» را در اینجا بخوانید و در این آدرس به سایت دکتر حسن آزاد سر بزنید که در حال تکمیل شدن است.