گفت: «سلام شکستهگان سالهای سیاه! تشنهگان آزادی!» و این صدا، با زخم گلولههایش در تمامی زمانها طنین انداخت که هی شکستهی سالهای سیاه روی سیاه بودیم و هنوز تشنهی آزادی. سال دیگری گذشته است. تقویمها شهادت میدهند اما این شبِ دیجور و ظلمانی همچنان پابرجاست. هنوز رفیقانمان در بندند، هنوز جنازههایمان ناپدید میشوند، هنوز گورهایمان بی نشان. اینجا زمستان ماندنی است. با این همه امید داریم و امید تنها چیزی است که در عصر تسلیم هر چیز و همه چیز برای ما باقی مانده است. مردهگانمان سرانجام روزی بازخواهند گشت، با زنجیرهایشان، با ردِ تازیانه بر گردههایشان، با سیبکهای لهیدهی گلوهایشان، با سینههای سوراخ و زخمهای بلندِ روی شقیقههایشان، باز خواهند گشت، و ما در خیابانهای شهر برای آنها که غایباند خواهیم گریست، سرانجام روزی بر خیابانهای خودمان، خیابانهایی که از آنِ مردم است، گام خواهیم نهاد، در چشمهای همدیگر نگاه خواهیم کرد و خواهیم گفت، با همان زبانِ شریف و نامیرای سعید سلطانپور خواهیم گفت: «سلام شکستهگان سالهای سیاه! تشنهگان آزادی!». آری! ما هنوز امید داریم. ما میدانیم فردا روز میآید.
پابلو میلانِز، سراینده و خوانندهی این ترانهسرود هرچند یکی از شناختهشدهترین ترانهسرایان و خوانندهگان آمریکای لاتین است اما در کوبا متولد شد. میلانز اولین کنسرت مشترک خود را با «سیلویو رودریگز»، خوانندهی برجستهی دیگری از کوبا در سال ۱۹۶۸، و در بحبوحهی جنگ ویتنام برگزار کرد. یکی از مشهورترین ترانههایی که در این کنسرت اجرا شد، ترانهیی بود به اسم «نامش باید در شعر گنجانده شود» که در ستایش از هوشیمین، رهبر انقلابی جنبش مقاومت ویتنام سروده شده بود. این کنسرت همچنین آغاز سبک نوینی در موسیقی آمریکای لاتین بود که چند سال بعد به جنبش موسیقی مردمی ترانهی نوین (نووا ترووا) مشهور شد. در همین رابطه و در جریان جنبش موسیقی اعتراضی در آمریکای لاتین بود که با ویکتور خارا، ویولتا پارا، مرسدس سوسا، دانیل ویخیلتی، چیکو بارکه و خوانندهگان دیگری در منطقه همراه شد. میلانز هرچند از منتقدان حکومت کوبا به شمار میرود و بارها انتقادات خود را به صورت علنی از آنچه که «اشتباهات انقلاب کوبا» میخواند، به زبان آورده است اما با این وجود همواره و به شدت حامی انقلاب کوبا و مبارزات انقلابی مردم کشورهای دیگر آمریکای لاتین بوده است. ترانهی «باز هم در خيابانها گام خواهم نهاد» اولین بار در سال ۱۹۷۴ و یک سال بعد از کودتای شیلی، برای مبارزهی مردم شیلی با دولت کودتا و به یاد کسانی که در «مونِدا»، ساختمان ریاستجمهوری شیلی کشته شدند توسط میلانز سروده و اجرا شد.