«بچه‌های اعماق» بالیدگان سال‌های سختند، بالیدگان روزهای تیرباران، روزهای اعلام اسامی کشته‌گان با شعف از رسانه‌های جمعی، روزهای سکوت و خفقان و طناب‌های دار. «بچه‌های اعماق» از دل سال‌های وحشت گذر کرده‌اند، روییده‌اند، بزرگ شده‌اند، از «خاوران»، از «خاوران»ها جسته‌اند تا امروز دوشادوش قیام باشند. روزهای افسردگی رو به پایان است. این را سراپای «اوضاع حساس کنونی» نشان می‌دهد، همین است که «بچه‌های اعماق» به تبار تاریخی‌شان وفادار می‌مانند، به «تبار خونی گل‌ها» و رو به آینده قراول می‌روند با جمع شدن، با جمع ساختن، با یکی شدن که آن شاعر تیرباران‌شده‌ی جنگلی گفته بود: «اینان هراسشان ز یگانگی ماست.» در این قطعه از دوتارنوازی مقامی خلیل شیخ استفاده شده است.

 

از رعد تیرباران

در دشت خشک‌ساران

از مرگ بذرکاران

در قتلگاه یاران

جوشیده جویباران

از خون بی‌شماران

زین خیل سربه‌داران

خون گشته چشمه‌ساران

 

جانا بشو تو باران

به حرمت هزاران

خون لخته سرخ لاله

کز تشنگی نناله

 

تا کی پریش باشیم

افسرده، ریش باشیم

در بند خویش باشیم

پیشا که بیش باشیم

با ما سرودخوان شو

باران صد خزان شو

سد بشکن و روان شو

سیلاب بی‌امان شو

 

جانا بشو تو باران

به حرمت هزاران

خون لخته سرخ لاله

کز تشنگی نناله

 

ما نسل خون شصتیم

بر زخم پینه بستیم

از خاوران چو جستیم

خورشید بی‌شکستیم

ما خشم پتک و داسیم

سرخورده آس و پاسیم

چون نور حق شناسیم

از شب نمی‌هراسیم

 

با ما بشو تو باران

به حرمت هزاران

خون لخته سرخ لاله

کز تشنگی نناله

khoroos · خون شصت | بچه‌های اعماق