نشریهی آلمانی «سایت» [زمان] در شمارهی 5 نوامبر 2020 خود به قلم خبرنگاری به نام میشائیل ترومن مطلبی منتشر کرد با تیتر: «برلین 1992؛ ترور میکونوس». همان روز کیهان لندن ترجمهی فارسی این گزارش را با تیتر: «برلین 1992؛ ترور مخالفان در رستوران میکونوس؛ چه کسی لو داد؟!» انتشار داد. متعاقب انتشار ترجمهی فارسی این مطلب، ماجرای قدیمی جاسوس میکونوس از نو مباحثی را ایجاد کرد. کسانی به عنوان کارشناس مسائل امنیتی و اقدامات تروریستی رژیم و «این چیزها» و نیز کسانی از شاهدان ترور وارد ماجرا شدند و با استناد به مفاد مطلب منتشرشده در «سایت» بر تحریفات موجود در آن افزودند. اگر در «سایت» با تردید و ابهام بسیار و به نقل از راویای ناشناس نوشته شده بود: «دارابی [محکوم ایرانی دادگاه میکونوس که مسئول اصلی تدارک امکانات ترور شناخته شد] خاطرات خود را دربارهی دوران زندانی بودنش و همچنین دمکراسی منحط آلمان منتشر کرد و کتابش برندهی بهترین کتاب مستند سال ۲۰۱۹ شد. گفته میشود در مراسم اهدای این جایزه "عزیز" [عزیز طبیبغفاری، جاسوس ادعایی نشریهی "سایت"] هم حضور داشته است. ولی راوی این موضوع نیز نمیتواند همهچیز را دقیق به خاطر بیاورد.» در اظهارنظرهای مصاحبهکنندگان بعدی این حضور تبدیل به واقعیتی انکارناپذیر و منشا تحلیلهای شگرف شد. اگر در سایت نوشته شده بود: «در سال ۱۹۹۲ از تهران به او [عزیز] تلفن میشود؛ مردی به نام "هاشمی" که دارای روابط بسیار نزدیکی با رژیم ایران است چندینبار به خانهی آنها تلفن میکند. [...] هنگامی که یکبار "عسل" به تلفن هاشمی پاسخ میدهد، یعنی، در خانه گوشی را برمیدارد و بعد به همسرش میدهد، "عزیز" وانمود میکند که "هاشمی" را نمیشناسد. اما، اندکی بعد، ناگهان "هاشمی" در برابر در آپارتمان ایستاده است؛ به درون میآید و همراه "عزیز" در اتاق نشیمن به گفتگو مینشینند.» در مصاحبههای بعدی مدتزمان این «اندکی» با دقت اما بدون هیچ مدرکی بین 10 تا 20 دقیقه بیان شد در حالی که در گزارشی که کامبیز روستا در 26 مه 1993 و پیش از آغاز دادگاه به پلیس داده بود فاصلهی «اندک» مابین تلفن هاشمی و حضور او در خانهی عزیز طبیبغفاری «دو تا سه ماه» ذکر شده است. آنچه که در «سایت» منتشر شد، برخلاف ادعای مدافعان آن، و مصاحبهها و اظهارنظرهای متعاقب انتشار این مطلب، اغلب نه تنها چیز جدیدی را روشن نکرد بلکه بر ابهامات موجود افزود و مسائلی را که قبلن به تمامی روشن شده بود تحریف کرد.
حمید نوذری، از مبارزان سیاسی مقیم برلین، یکی از کسانی است که نه تنها در اغلب جلسات دادگاه میکونوس، که سه سال و نیم ادامه داشت، شرکت کرده بلکه از آن پس تا به امروز همواره پیگیر مسائلی بوده که در ارتباط با این ترور، دادگاه، متهمان و مجرمان مطرح شده است. او و دو نفر دیگر از اعضای «آرشیو اسناد و پژوهشهای ایران-برلن» به نام مهران پاینده و عباس خداقلی به فاصلهی چند سال از پایان دادگاه میکونوس، ابتدا متن آلمانی حکم دادگاه را منتشر کردند، سپس کتابی با نام «هنوز در برلن قاضی هست؛ ترور و دادگاه میکونوس» را در همین ارتباط و در نهایت کتابی به نام «سیستم جنایتکار؛ اسناد دادگاه میکونوس» را منتشر کردند که ترجمهی مهمترین اسناد مربوط به ترور و دادگاه میکونوس بود. کتاب «هنوز در برلن قاضی هست؛ ترور و دادگاه میکونوس» را نه تنها به جرات میتوان مستندترین و کاملترین کتاب موجود در رابطه با این ماجرا دانست بلکه بیآنکه هیچکدام از نویسندگان ادعایی در این زمینه داشته باشند، نمونهی درخشانی از روزنامهنگاری تحقیقی است که با اتکا بر تهیهی گزارش از جلسات متعدد دادگاه، بررسی انبوهی از اسناد موجود در پرونده و نیز نشریات اپوزیسیون نوشته شده است. در مقدمهی این کتاب نوشته شده: «طی بیش از سه سالی که دادگاه جریان داشت، همهی مطالب گفته و خوانده شده در آن [...] را بررسی کردیم. دو نفر از ما تقریبن در تمامی جلسات دادگاه به عنوان تماشاچی جضور مییاقتند. [...] پس از ختم جلسه مطالب طرحشده در دادگاه مورد بحث قرار میگرفت و ناشنیدهها و یا بدشنیدههای احتمالی تصحیح میگردید. در بیشتر مواقع یک نفر دیگر به عنوان خبرنگار در جایگاه خبرنگاران حاضر بود و صورت کامل مذاکرات را مینوشت. در مواردی که در فهم مطلبی دو نظر یا بیشتر مطرح بود از آن رو که هیچیک از ما در امور حقوقی تخصصی نداریم، از یاری یکی از وکلای حاضر در دادگاه نیز بهرهی بسیار گرفتیم. در پایان کار تقریبن همهی اسنادی که در دادرسی خوانده و یا به دادگاه ارائه شده بود را دوباره بررسی کردیم، اکثر قریب به اتفاق گزارشهای منتشرشده را دوباره با هم و با گزارشهای خود مقایسه و موارد اختلاف و ناروشن را مشخص نمودیم. از ذکر این موارد خودداری و یا صراحتن آنها را با شک ذکر کردیم.» حاصل مجموعهی چنین تلاشی، کتابی قابل ارجاع و جامع شده است. علاوه بر این حمید نوذری در تمام این سالها هر بار که تحولی جدی در ربط با ترور میکونوس در جریان بوده از جمله نصب لوح یادبود قربانیان ترور در مقابل رستوران میکونوس یا آزادی کاظم دارابی، مسئول تدارک ترور از زندان و موارد مشابه حضور داشته و مطالب و مصاحبههای متعددی از او در ارتباط با این تحولات موجود است. بنابراین روشن است که به چه دلیلی سراغ او رفتیم تا نظرش را مورد مطلب نشریهی «سایت»، اظهارنظرهای متعاقب آن و نیز در این مورد بدانیم که بالاخره چه کسی جاسوس میکونوس بود؟