ویژهنامهی جنبش دانشجویی ۲۰۰۹ در آلمان
در صد و هفتاد و دومین فلاخن از آخرین جنبش سراسری و بزرگ دانشجویی در آلمان میخوانیم، از اشغال سراسری دانشگاههای آلمان برای مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت. اینک که جمهوری اسلامی به بهانهی کرونا دانشگاهها را تعطیل و از برگزاری مراسم ۱۶ آذر جلوگیری کرده است، کمیتهی دانشجویی اول اردیبهشت با دیگر ابتکارات دانشجویان مبارز برای گرامیداشت روز دانشجو همراه شده و با انتشار این ویژهنامه فعالیت خودش را علنی کرده است. در توضیحاتی در مورد این کمیته میخوانیم: «کمیتهی دانشجویی اول اردیبهشت متشکل است از فعالان دورههای گوناگون از جنبش دانشجویی چپ در ایران که تقریباَ از سالهای ابتدایی دههی هشتاد وارد فضای دانشگاه شدند و همچنان در اشکال مختلفی حضور آنها ادامه دارد. [...] قصد ما این است که محل پیوند یا لااقل یکی از نقاط پیوند تجربیات و آرمانهای مبارزان این دو دهه از جنبش دانشجویی باشیم.» همچنین کمیتهی دانشجویی اول اردیبهشت در مورد نام این کمیته توضیح دادهاند: «ما نام کمیتهی دانشجویی خود را "اول اردیبهشت" گذاشتیم چرا که به باور ما برای رستگاری در آینده باید به همان نقطهای بازگردیم که آن "دانشگاه دیگر" را به خون کشیدند و تصرف کردند، تصرفی که تا به امروز به شکل عدوانی ادامه دارد. ما با این کمیته به اردیبهشت خونین ۱۳۵۹ بازمیگردیم و به آرمانهای سرکوبشده در جریان یورش وحشیانهای که نام بیمسمای "انقلاب فرهنگی" بر آن نهاده شد. به دانشگاههایی که بخش بزرگی از آنان توسط شوراهای برآمده از انقلاب ۱۳۵۷ اداره میشد و تحت مدیریت و هژمونی دانشجویان انقلابی به مرکز گسترش و ترویج آزادی و برابری تبدیل شده بود.[...] بنابراین نام کمیتهی دانشجویی اول اردیبهشت وجهی ایجابی هم دارد. ما نشان دادهایم چه دانشگاهی را میخواهیم و راه و رسم و آرمان ما برای ادارهی دانشگاه چگونه است» و سرانجام در مورد این ویژهنامه نوشتهاند: «اغلب وقتی از تجربهی جنبش دانشجویی در سطح بینالمللی صحبت میشود بلافاصله تمام ارجاعات به جنبش دانشجویی دههی شصت و هفتاد در اروپا و آمریکا بازمیگردد. ما ضمن اینکه به دنبال یافتن تصویر نوین و دیدهنشدهای از جنبش دانشجویی دههی شصت و هفتاد هستیم اما تصمیم داریم در سلسلهای از ویژهنامهها به تجربیات معاصرتر جنبش دانشجویی در کشورهای گوناگون توجه کنیم تا نشان بدهیم بهرغم تفاوتها چه مشابهتهای چشمگیری در اشکال تهاجم نولیبرالی به نهاد دانشگاه در کشورهای مختلف وجود دارد. برای این کار طبعن باید از رفقایی که در کشورهای مختلف سکونت دارند یاری بگیریم، چنانکه در اولین ویژهنامه از رفقای ساکن آلمان برای برقراری ارتباطها کمک گرفتیم.» در فلاخن صد و هفتاد و دوم ترجمهی مقالهیی را خواهیم خواند که در گرماگرم جنبش ۲۰۰۹ در آلمان نوشته شده و به تاریخ دو دههی پیشین جنبش دانشجویی در آلمان، مشابهتها و تفاوتهای جنبش ۲۰۰۹ با اعقاب آن پرداخته است و سپس دو گفتوگو با حمید محسنی و پژاره حیدری که اولی در اشغال دانشگاه کلن در سال ۲۰۰۹ فعال بوده و دومی در اشغال دانشگاههای فرانکفورت و دارمشتات. فلاخن صد و هفتاد و دوم از مقاومت در برابر تبدیل دانشگاه به شرکت میگوید، از شکست این مقاومت و از تبعات این شکست. در این فلاخن خواهیم خواند چگونه اگر در مقاومت شکست بخوریم دانشگاه را به بنگاه تبدیل خواهند کرد، روند ستمگرانهیی که همین حالا در دانشگاههای ایران در جریان است.