در صد و هشتاد و هشتمین فلاخن گزارش کمیته پژوهش کارگری خاتونآباد را میخوانیم از چهاردانگه، یکی از حاشیهنشینهای تهران بزرگ که اینک بیش از فقر عمومی حاکم بر آن با نام رزمگاهی پیوند خورده است که هم در قیام آبان ۹۸ یکی از مناطق نبرد انقلابی بود و هم بیست و پنج سال پیش در جریان شورش نان در اسلامشهر. چنانکه کمیته پژوهش کارگری خاتونآباد نوشته است: «چهاردانگهای که ما سراغش رفتیم، به وسعت شهرکهای صنعتیاش نیست و ساکنان دورافتادهاش هم موضوعِ بدبختنویسی ژورنالیستی ما قرار نگرفتهاند. ما به دیدار یک سنگر رفتیم؛ سنگری که با آذوقههای مصادرهشده از جانبو تغذیه میکرد و کوکتِل مولوتوفهایش از پمپ بنزین تا مأمور آتش زده است.» در این فلاخن از چهاردانگه میخوانیم، از زندگی و مبارزه در چهاردانگه، از وضعیت طبقاتی و جغرافیایی آن، از شهدای آبان در این منطقه و از تجاربی که مردم چهاردانگه در جریان قیام آبان اندوختهاند. در فلاخن صد و هشتاد و هشتم از تعرض سرمایه به مناطق شهری میخوانیم و از امکاناتی که بافت شهری چهاردانگه در خدمت مبارزان گذاشته است، از نطفههای شکلگیری کمیتههای محلات، کارکردهای آن و از منطقهای که هرچند کشته و زخمی و بندی فراوان داشته است اما آماده میشود برای روزهای آینده، برای قیام بعدی و برای آنکه در مقابل دشمن و نیروی سرکوب، نه با دست خالی بلکه متکی به کوچهها و سنگها و محلهها مقاومت کند. اینجا چهاردانگه است، یکی از دهها نقطهی شورش و قیام، یکی از صدها سنگر آینده.